دانلود مقاله فارسی

منابع دانلود مقاله فارسی

اصلاحات خورد

من تجدید نظر کردم من و همکار من کریس و حدود هشت نسخه از یک نسخه خطی کتاب را تهیه کرده ایم. بله ، درست خوانده اید ، هشت. از دو نسخه از فصل های جداگانه از طریق دو نسخه موقت برای دستیابی به نسخه ارسال شده برای بررسی ، به سه نسخه دیگر از نسخه نهایی ، هر یک به صورت نهایی مشخص شده اند ، اما در واقع اینطور نیست ... ما نوشته ایم و دوباره بازنویسی کرده ایم و کمی بیشتر بازنویسی کرده ایم.

یک نویسنده آکادمیک به روشنی نیاز به داشتن یک Inner Critic Strong - SIC - یک ارزیاب داخلی دارد که می توانید در مورد ویرایش و ویرایش آن کار کنید . SIC هنگام تولید پیش نویس های اولیه مزاحم است و من با خوشحالی می توانم در ابتدای هر پروژه نوشتن جدید ، SIC خود را از بین ببرم. اما در پایان نیست. SIC برای تمیز کردن و پاکسازی ضروری است.

اما سپس SIC در مورد حلق آویز و حلق آویز است. نه تنها آرزو می کنم که SIC من کمتر نگران دستیابی به کمال باشد بلکه توانایی واقعی من در خواندن و تصحیح متن مطابق با استانداردهای بالای غیرواقعی SIC است. حتی دیروز - در نسخه شماره هشت ، کار بر روی متنی که کریس ، خواننده ای بسیار دقیق تر از خود نامتناسب من ، با دقت اثبات کرده بود - برخی از خطاها و ناسازگاری های باقیمانده را آشکار کرد.

وقتی برای اولین بار پرونده را باز کردم - دوباره ، آه - و شروع به خواندن کردم ، به نظر می رسید که ما آن را ترک کرده ایم. صفحات و صفحات بدون هیچ نگرانی من احساس خوشبینی کردم. شاید بالاخره

و بعد هم آنجا بود تکرار کلمه یک جمله طولانی کاملاً گمشده در اینجا ، یک کلمه جدید در اینجا ، اوه و این باید به یک جمله کلمات کمتری تبدیل شود ، و من این نکته را به اینجا منتقل می کنم بنابراین بهتر می خواند و من به نظر نمی رسد که این را واضح تر بگویم و من می دانم که من می خواهم حتی وقتی این نسخه را می بینم متنفرم از این آخرین نسخه متنفرم.

چند ساعت بعد و من از خواندن همان مطالب قدیمی خیلی خسته شدم. این همه بی معنی است. چرا کسی این را می خواند؟ چیزی برای گفتن نیست. هیچی چیزی نیست این عصبانی کننده است. من از عدم تکمیل متنفرم و متنفرم و می خواهم این کار را تمام کنم. این کار را متوقف کنید . اما SIC گوش نمی داد. من وقتی صبح زود روی متن نشستم و وقت ناهار خرد شدم ، کاملاً انرژی کردم.

می دانم که اینجا تنها نیستم. به نظر می رسد آخرین مراحل کار روی پایان نامه نیز برای همیشه ادامه خواهد یافت. مهم نیست که چند بار شما یا شخص دیگری متن را بخوانید ، به نظر می رسد همیشه کارهای بیشتری انجام می شود. بیشتر بیشتر بیشتر.

IMG_0546من می دانم که برخی از مردم تحمل پایان نامه یا کتاب خود را ندارند ، اما من مشکل مخالف دارم. متن خوب و واقعاً از استقبال آن فراتر می رود و من واقعاً می خواهم از آن عکس بگیرم. برو آغاز شد متن لعنتی. اما آن اسكیكی دلپذیر وجود دارد كه می گوید: " بیایید اطمینان حاصل كنیم ، بیایید نگاه كمی دیگری داشته باشیم ، یك نگاه دو نفره به شما آسیب نمی رساند ... "

من در حال حاضر در واكنش گذشته تجديدنظر كرده ام كه ​​روش فراتر از انتظار اصلاح شده است ، اثبات شده بر فراتر از كمرنگ.

اما سرانجام سرانجام - ما در حال تسلیم ویرایش هستیم . بله خواننده عزیز ، متن برای چیزی که فقط امیدوارم آخرین باری باشد خاتمه یافته است. خوب ، آخرین بار تا زمانی که ما درخواست نمایش ویرایش نسخه را به عقب برگردانیم. و سپس اثبات وجود دارد. اثبات این تجدید نظر در ... این نیست که به باز کردن کتاب جدید بپردازید و در صفحه باز می شود و می بینید ... Noooooo ...

کار یک نویسنده هرگز انجام نمی شود.

این من و پیمانکارم در گوشه و کنار هستیم.

+ نوشته شده در  سه شنبه 19 آذر 1398ساعت 4:09  توسط خانم یزدانی 

شریک نویسندگی خود را با دقت انتخاب کنید

ما در مورد مزایای همکاری در نوشتن چیزهای زیادی می شنویم. من همیشه درباره اینکه چقدر خوب است که شرکای نویسندگی مرتب داشته باشید خوب است.

اما همه همکاریها به خوبی نتیجه نمی گیرند. همه چیز می تواند اشتباه باشد. مردم وزن خود را نمی کشند. افراد مهلت ندارند آنها واقعاً بد نوشته اند و دشوار است بدون از بین رفتن احساسات ، مشکلات را مرتب کنید. مردم از ایده ها ، عبارات ، جملات ، پاراگراف ها صرفنظر نخواهند کرد زیرا بیش از حد به آنها متصل هستند. آنها فقط آمادگی سازش را ندارند تا بتوانند نوشتار را انجام دهند. به نظر می رسد هر تغییری مشکلی ایجاد می کند.

هر یک از موارد فوق می تواند باعث درگیری شود که در بدترین حالت ، بدون حل باقی بماند. واقعیت این است که ما نمی توانیم با همه بنویسیم.

اخلاقی این است که انتخاب شرکای نویسندگی به خوبی ضروری است. این به معنای انتخاب بودن است. وقتی شخصی بخواهد شریک نویسندگی ما باشد ، بیش از حد سپاسگزار یا پراکنده می شویم. به همان اندازه وسوسه انگیز است که از کسی بخواهید که هنگام انجام تکالیف نویسندگی مشکلی داشته باشد یا خسته کننده باشد.

شریک زندگی منظم من ، باربارا ، به یاد می آورد که چگونه ، در اوایل کارش ، از وی دعوت شد تا یک فصل را به یک کتاب برجسته اختصاص دهد و به راحتی وحشت داشت. او تصمیم گرفت از همكاری خود بخواهد كه نویسنده همكاری باشد ، زیرا آنها قبلاً تحقیقاتی را با هم انجام داده بودند. این یک فاجعه بود این شخص به موقع متن تولید نکرده یا مهلت های خود را ملاقات نکرده است و تنها هنگامی مشارکت داشته است که باربارا تهدید کرده است که به عنوان یک نویسنده تنها می نویسد. ناگهان متن ظاهر شد ، اما از نظر سبک متفاوت بود ، در مفهوم سازی آن غافل بود و نه به کار. ماساژ دو بخش با هم بسیار بیشتر از این بود که اگر باربارا در وهله اول تمام این کارها را انجام داده بود.

نظارت ، قبل از هر چیز ، یک رابطه شخصی نیست 
اوه عزیزم ، بیایید با هم مقاله بنویسیم

یکی از راه حلها ، دوستیابی سریع برای شرکای نویسنده بالقوه است. تصور کنید که خودتان سه دقیقه در یک میز بنشینید تا مصاحبه ای با همکاران آینده نگارش کنید. فکر می کنید چه سؤال می کنید؟
چقدر سریع می نویسید؟ آیا تاکنون مهلتی ندیده اید؟ اگر اختلاف نظر داشته باشیم چه خواهید کرد؟ چگونه با انتقاد کنار می آیید؟ آیا از سخنان خود باارزش هستید؟ نظر شما درباره متناوب چه کسی اولین نویسنده است؟ بزرگترین ضعف شما به عنوان نویسنده چیست؟ بدترین کاری که من به عنوان نویسنده شما توانستم انجام دهم چیست؟ نویسندگان دانشگاهی مورد علاقه شما چه کسانی هستند؟ آیا می توانید مرجع یک نویسنده قبلی ارائه دهید؟ چرا و چگونه آخرین همکاری نوشتاری شما پایان یافت؟

سیاست آکادمی ممکن است به ما اجازه ندهد چنین حرفهایی را با صدای بلند بیان کنیم ، اما نکته اینجاست که آیا ما شریک نویسندگی را برای یک شبانه روز انتخاب می کنیم یا برای یک رابطه طولانی مدت ، مشکلات ذکر شده در اوایل می تواند منجر به دردناک شود جدایی فکر کردن در مورد مشکلات احتمالی پیشاپیش ممکن است خودانگیز و رمانتیک نباشد ، اما می تواند از دل درد غیرضروری جلوگیری کند.

ممکن است یافتن راه هایی برای گفتگو در مورد نوشتن در زمینه همکاری قبل از شروع سرمایه گذاری جدید با شریک جدید دشوار باشد. اما ممکن است محتاطانه باشد. 

+ نوشته شده در  سه شنبه 19 آذر 1398ساعت 4:08  توسط خانم یزدانی 

پنج ترس آکادمیک

آخرین نسخه خطی کتاب ناپدید می شود. تقریباً تمام شده است و از دست دادن آن غیرقابل تحمل خواهد بود. حتی نمی توانم درک کنم که از دست دادن باز می گردم ، مجبور به بازنویسی همه آن ها هستم. اما این اتفاق نخواهد افتاد واقعاً چنین نخواهد شد. نه واقعا. من چندین نسخه دارم ، ناشران نسخه اول دارند ، مانند داوران ، در ابر است ، در درایو پشتیبان من است و غیره. هنوز هم نگران هستم.
کتابخانه مرجع من ناپدید می شود. یک روز از خواب بیدار می شوم و دیگر کار نمی کند. اوه قطع در، که تا اتفاق افتاده است. این زمانی است که توسعه دهندگان سیستم عامل های مختلف با یکدیگر صحبت نمی کنند ... نسخه جدید این کلمه با نرم افزار کتابشناسی صحبت نمی کند و خط راهنما فقط می گوید بله و وب سایت می گوید نسخه قدیمی کلمه خود را حذف نکنید زیرا شما هستید. در حالی که نسخه جدید و سازگار خود را مرتب می کنیم به آن نیاز خواهیم داشت ... بله درسته. همانطور که اتفاق می افتد من نسخه قدیمی را حذف نکردم زیرا به همه شما مشکوک هستم. تعداد زیادی از شما ، آخرین نفر.
من پایان نامه ای را که بررسی می کنم از دست می دهم. خوب هرگز این اتفاق نیفتاده است اما می تواند. واقعاً ، می توانست و من نگاه می کردم ، و من می خواهم ، بسیار باورنکردنی احمقانه به دانشگاه برگردم (و محقق دکتری) بگویم که من دیگر نمی توانم این کتاب بزرگ را پیدا کنم. به سختی رأی اعتماد به نفس در آزمونگر شما است؟ اما حدس می زنم که آنها جایگزین آن می شوند و چیزی که واقعاً از دست می دهم چهره است.
من فراموش می کنم که برای یک امر حیاتی شوم. من خاطرات خود را به طور کامل به دیجیتال تغییر داده ام و به نظر می رسد که مرتباً در مناطق مختلف زمان گم می شود. من هنوز وقتها را از ساعتهای اولیه نامرئی روز بعد بازی می کنم ، میراثی که در سال نو در استرالیا دور شدم. من می توانم با جلسات گمشده و قرار ملاقات های کثیف زندگی کنم و عادت کرده ام که نتوانم جلسات متضاد و همچنین ممکن را انجام دهم. اما غیرقابل تصور خواهد بود - نه ، مشکل این است که کاملاً متفکرانه است - برای مدیریت یک زندگی جدی.
یکی از این ایمیلهایی که میلیونها پوند از یک بستگان مرده دور به من پیشنهاد می دهد ، آن دسته از ایمیلهایی که به محض دیدن آنها حذف می کنم ، واقعاً صادق است. یکی از آن ایمیلهایی که به من می گوید رمز عبور خود را تغییر دهم و تعادل خود را بررسی کنم زیرا معاملات جدید عجیب و غریب دارم صادق است. یکی از آن ایمیلهایی که به من می گوید رمز عبور ایمیل من را در ده روز تغییر دهم ، درست است. اوه آویزان ، این بود. من قبلاً یک بار از طریق ایمیلم قفل شده ام زیرا تفاوت بین IT واقعی و جعلی را تشخیص ندادم. خوب ، آنها بسیار شبیه به هم هستند ، هرکسی می توانست این کار را انجام دهد. مدت زمان زیادی طول کشید و پس از آن یک تماس تلفنی برای برگرداندن آن ، اما ترجیح می دادم دیگر این اتفاق نیفتد. اما چگونه می دانیم کدام یک از کلاهبرداری های چندگانه ممکن است واقعی باشد؟
1700 بلوک 14th خیابان NW ، واشنگتن دی سی.  30july09
IntangibleArts ، Flickr ، مجوز Creative Commons.

واقعاً؟ نمی ترسم آه. نمی دانم چقدر این مسئله مرا به دست می آورد.
اوه خب پس - فقط مرا پارانوئید پاتر صدا کنید.

 

+ نوشته شده در  سه شنبه 19 آذر 1398ساعت 4:08  توسط خانم یزدانی 

سرپرست دکترا مربی است

این پست مهمان توسط Raquel Da Silva نوشته شده است. Raquel دانشجوی دکترا در دانشگاه بیرمنگام در انستیتوی علوم اجتماعی کاربردی است. تحقیقات وی درمورد داستان های زندگی فعالان پیشین خشونت بار سیاسی در پرتغال است. او را می توان در توییتر به عنوانRaquelBPSilva یافت. پست راکل در مورد اهمیت و ماهیت ارتباط محقق دکتری با سرپرست (های) آنها است. 

امروز یک روز غم انگیز است. پنج سال پیش سرپرست من بعد از یک مبارزه طولانی و شجاعانه علیه سرطان درگذشت. او یک زن افسانه و معلم عالی بود. او عاشق کار و اشتیاقش به تحقیق و عدالت اجتماعی غیرقابل مقایسه بود. او همچنین از شاگردانش بسیار مورد توجه و پشتیبان بود و از دستاوردهای آنها خوشحال بود.

من هرگز روزی را که او به کلاس آمد ، فراموش نخواهم کرد و به من گفت: "بالاخره این کار را کردی ، من منتظر این روز بودم!" من در یکی از مینی تست های او که + آن را امتحان کرده بودم ، یک A + داشتم. در حالی که. من هرگز روزی را که او در مورد تروریسم و ​​نحوه تأثیرگذاری در مسیر تحقیق من به ما آموخت ، هرگز فراموش نخواهم کرد تا جایی که در انتهای سخنرانی از او پیش می روم و می پرسم که اگر من تصمیم گرفتم که تروریسم را مطالعه کنم ، سرپرست من باشد. او برای لحظه ای گیج کننده به نظر می رسید ، اما بعد گفت: "خوب ، اگر شما همیشه پاسخ دهنده باشید ، بله!" من مطمئن نیستم اگر او در آن لحظه باور داشت که من می توانم این کار را انجام دهم ، اما او یک چالش را پیش کشید ، مرا به درون انداخت. مسابقه و در اطراف ایستادم تا از من حمایت کند.

حتی پس از بستری شدن در بیمارستان ، وی تصمیم به نظارت بر من داشت و همیشه به نامه های الکترونیکی من پاسخ می داد ، فصلهای من را می خواند و بازخوردهای مفیدی به من می داد. در پایان پایان نامه ، او قبلاً به کار خود برگشته بود و من این افتخار را داشتم که او را در ویوا بنشینم ، من را تشویق کنم و چنین لحظه مهمی را به اشتراک بگذارم. در آن زمان او من را به عنوان دستیار تحقیقاتی استخدام کرده بود و ما در حال برنامه ریزی دکترا و چندین پروژه دانشگاهی دیگر بودم. به هر حال من او را خسته و ضعیف می دیدم ، اما می جنگید و آنچه را دوست داشت ، انجام می داد. آخرین باری که او را دیدم کاملاً ناخوشایند بود ، اما همچنان مرا در مورد آینده ترغیب کرد و ما حتی یک برنامه کنفرانس با هم نوشتیم.

قبل از ترک من ، او به من در مورد زن و شوهر از محققان بریتانیایی که در زمینه تروریسم کار می کردند ، گفت که او دعوت کرده بود برای دیدار با ما و همکاری با ما به کشور ما بیاید. او گفت من می توانم دکترای خود را با او انجام دهم ، اما کار با این مخاطبین نیز عالی خواهد بود. در آن زمان من زیاد فکر نمی کردم. من نمی خواستم به. نمی خواستم تصور کنم که شاید مجبور باشم با شخص دیگری همکاری کنم ، که روزی در آینده ای نزدیک او دیگر نمی تواند آنجا باشد ، که متاسفانه در کمتر از یک ماه اتفاق افتاد.

دکترا در مورد گرفتن مدرس مناسب در زمان مناسب است
برای پرواز باید در زمان مناسب مشاوره صحیحی کسب کنید 

آنچه باعث شده است تا این داستان را به اشتراک بگذارم ، صرف میل به منفجر کردن بخار امروز ، ریختن برخی اشکها و رفتن به رختخواب نبود ، بلکه تمایل به نشان دادن نظارت های مهم در زندگی دانش آموزان خود ، مستقل از آنچه انجام می دهند یا در آن است. آنها در چه سطح هستند و من درمورد یک رابطه شخصی صحبت نمی کنم ، من هیچ وقت با سرپرست MA خود رابطه شخصی نداشته ام. من در مورد مربیگری صحبت می کنم ، در مورد اینکه یک مربی مسئولیت یک یادگیرنده را بر عهده می گیرد و مسیر دانشگاهی را هر چه که باشد طول می کشد . من هم این داستان را به اشتراک می گذارم ، زیرا دلم برای استاد ناظر کارشناسی ارشد دلم تنگ می شود و دوست دارم همه سرپرستان مانند او باشند. دوست دارم روزی مثل او باشم.

سرپرستان مقدماتی دکتری من افراد خوبی هستند ، اشتباه نکنید ، اما آنها برای موضوع من درست نبودند و علاقه خود را به سرعت از دست دادند. آنها مرا بسیار خوب پذیرایی کردند و از اینکه مرا در کنار خود داشتند بسیار هیجان زده بودند ، با این حال حجم کار و تمام تعهدات آنها به سرعت در جریان بود و من فقط آنها را برای یک نشست ماهانه کوتاه می دیدم که نه جالب بود و نه برآورده. و بنابراین من سه سال اول دکترا را گذراندم. من کارهایی را که باید انجام می دادم انجام دادم (با کمال تعجب!). من همچنین کارهای جالب دیگری انجام دادم که مرا مشغول کرد و چیزهای زیادی به من آموخت. با این حال ، من نوشتن زیادی انجام ندادم. آنها هرگز آن را درخواست نکردند و من همیشه کار دیگری برای انجام دادن داشتم: کنفرانس برای رفتن ، کارگاهی برای سازماندهی. با این حال ، واقعیت در پایان سال سوم من به سختی برخورد کرد: یک سال از کارم باقی مانده بود ، دو یا نیم فصل نوشته شده و بدون پشتیبانی. در عین حال،

احساس کردم که باید کاری انجام دهم ، به کمک احتیاج دارم (تا آن زمان که بسیار ناامید شدم). بنابراین ، من شروع به کوبیدن در همه درهایی کردم که به نظر می رسید کسی توانایی کمک به من را دارد. من به یک ناظر جدید احتیاج داشتم! درهای مختلف باز نشده و من آنها را مقصر نمی دانم. چه کسی از روی قلب ، دانشجوی دکتری سال چهارم را می پذیرد ، که برنامه های خوبی داشت ، اما چیزهای زیادی برای نشان دادن ندارد؟ من می دانستم که می توانم این کار را انجام دهم ، فقط به کسی نیاز داشتم که آن را باور کند و به من کمک کند با خواندن فصل های من این کار را عملی کند و بسیار صادقانه ، انتقادی و پشتیبان باشد.

با خوشحالی می توانم بگویم که یک نفر بود که جهش ایمان را گرفت و ما یک سفر عالی را آغاز کردیم. این سرپرست باعث شد به یاد بیاورم واقعاً نظارت چیست. وی با بیان اینکه باید به طور مرتب ملاقات کنیم و از ابتدا همیشه با دقت می خواند و بازخورد مفصلی درباره همه چیزهایی که راه خود را برای او ارسال کردم بیان کرد. بعد از گذشت زمان بسیار اندکی ، با وجود اینکه در زمینه دقیق من متخصص نیستم ، او با کار من بسیار هیجان زده شد و به یک منبع بزرگ شوق و دلگرمی تبدیل شد. باز هم ، من کسی را برای من داشتم و خیلی احساس خوبی داشتم.

من نمی گویم که بعضی اوقات سخت نبود ، این مسابقه با زمان بود! با این وجود ، من به موقع تمام کردم و اکنون منتظر Viva هستم. من بسیار نزدیک به روزی هستم که در خواب دیدم که سر و کله زدن سرپرست جدید پیدا کردم: سرپرست دانشگاه من در آنجا بود ، او کسی بود که دیپلم من را تحویل می داد و در گوش من زمزمه می کرد: "شما این کار را کردید و من مرا افتخار کردی "

در حالی که ممکن است شما این تجربه دقیق را تجربه نکرده باشید ، آنچه مهم است ، نه تنها اهمیت سرپرست به عنوان مربی ، بلکه شیوه هایی که یکی از دکترها برای حل یک رابطه نظارت نا رضایتبخش اقدام کرد ، است. البته این همیشه ممکن نیست ، اما اطمینان می دهد که می توان آن را انجام داد. 

( اعتبار تصویر - کتابخانه کنگره: Flickr حق نسخه برداری رایگان)

+ نوشته شده در  سه شنبه 19 آذر 1398ساعت 4:08  توسط خانم یزدانی 

روایت شخصی در معرفی مقاله

بنابراین می خواهید یک روایت شخصی را به عنوان مقدمه پایان نامه خود بنویسید. همه این کار را ندارند یا می خواهند. اما برخی انجام می دهند ، یا می خواهند. اما به نظر می رسد که در برخی رشته ها - و مکان ها - شروع این پایان نامه با چند صفحه که در مورد خودتان است ، شروع شود. در جاهای دیگر و رشته ها انجام چنین کاری غیرقابل تصور است.

چرا مردم می خواهند - یا لازم است - یک روایت شخصی بنویسند؟ خوب حداقل سه دلیل وجود دارد - هر یک یا همه:

روایت شخصی در نظر گرفته شده قرار انجام مطالعات R به طوری که محققین می توانید ببینید که چگونه زندگی واقعی محقق و / یا تجربه کاری ممکن است پژوهش را تحت تاثیر قرار، برای بهتر یا بدتر. روایت موضع (معرفت شناختی) را اثبات می کند که هیچ تحقیق خنثی نیست و همه تحقیقات از جایی نوشته می شود ، و جایی که اهمیت دارد. البته درک چیزی درباره تجربیات محققان می تواند سوالاتی را برای امتحان کنندگان در مورد نقاط خالی و کور بالقوه و لزوم انعکاس محقق ایجاد کند.
روایت شخصی برای نشان دادن چگونگی سؤال تحقیق از زندگی شخصی یا تجربه کاری حرفه ای محقق بوجود آمده است . به عنوان مثال در زمینه های کاربردی معمول نیست که محققان دکترا حکم تحقیق خود را در زمینه حرفه ای خود پیدا کنند. آنها از تجربه مستقیم خود می دانند که نوع خاصی از تحقیقات می تواند ارزشمند و مفید باشد ، بنابراین پایان نامه آنها بخشی از کار را گزارش می کند که فقط این کار را انجام می دهد. و محققان غالباً به تحقیق درباره چیزی می پردازند که مستقیم با تجربه زندگی آنها ارتباط دارد. آنها دارای یک فرزند یا دوست با ... هستند یا تجربه کرده اند ... از طرف دیگر ، تحقیقات ممکن است ادامه علاقه علمی باشد که قبلاً شکل گرفته است.
روایت شخصی در نظر گرفته شده است تا زمینه را برای ادعای دانش حرفه ای فراهم آورد. در زمینه های کاربردی و غالباً در دکترا های حرفه ای ، مردم تجربه خود را به عنوان بخشی از داده ها ترسیم می کنند. به عنوان مثال ممکن است یک سرپرست از تجربه خود در زمینه بودجه ریزی در مدرسه استفاده کند ، یک ماما از نیاز به کار هم از نظر عاطفی و هم بر روی بدن و غیره استفاده می کند. (این کار گاهی اوقات کار با دانش Mode 2 نامیده می شود زیرا دانش ناشی از تجربه در زمینه های کاری یا کار بر روی مشکلات کاربردی است).
درک دلایل نوشتن یک روایت شخصی مفید است زیرا این موارد به صراحت در انتخاب چه اطلاعاتی را شامل می شوند و حذف می کنند. هیچ روایت مقدماتی جامع نخواهد بود - این شرح حال نیست ، بلکه مجموعه ای از اطلاعاتی است که با دقت انتخاب شده و به شکل روایی جمع شده است.

روزگاری خواب دیدم که محقق باشم ...
روزی خواب دیدم که محقق باشم ...

و روایت مقدماتی باید بیش از یک داستان باشد. همه ما داستانهایی داریم که به خودمان می گوییم چه کسی هستیم ، چرا به جایی رسیدیم که هستیم و چرا وقایع خاص و افراد مهم هستند. اینها با داستانی که توسط شرکت کنندگان تحقیق ما به ما گفته می شود ، متفاوت نیستند - آنها "معتبر" نیستند ، بلکه نوعی ساختگی هستند - نه دروغ ، بلکه برای گفتن یک داستان خاص ساخته شده اند. روایت مقدماتی شخصی این رساله باید بیشتر از این داستانهایی باشد که خودمان می گوییم بازتابی - و دانشمندانه - و واقع شده است.
بنابراین ممکن است به عنوان مثال به دوستان بگوییم - من اولین کسی هستم که به دانشگاه بروم . اما ممکن است ما در روایت تز مقدماتی خود بنویسیم - من در زمانی بزرگ شدم که برای جوانان امکان پذیر شد که تعداد بیشتری از گذشته را وارد آموزش عالی کنند. من و برخی از همسالانم در خانواده هایمان اولین نفر بودیم که به دانشگاه رفتیم . ممکن است بگوییم - والدین من از من می خواستند که خوب انجام دهم و من نیز چنین کردم . ممکن است این را بنویسیم یا شاید - از آنجا که پدر و مادرم متعلق به آن بخش از طبقه کارگر بودند که به قدرت آموزش اعتقاد داشتند و ابراز پشیمانی کردند که نتوانستم در تحصیلات خود ادامه دهم ، من در ابتدا موقعیت قرار گرفتم تا از آن استفاده کنم فرصتهایی که مدرسه ارائه داده است. و غیره

در روایت شخصی در مقدمه مقدمه این مهم است که آنچه را که معمولاً برای خودمان می گوییم مورد بررسی دقیق قرار گیرد و پیوندهای مربوط به تحقیقات زیر را کاملاً واضح جلوه دهیم. اجازه ندهید که حدس بزنید این اتصالات را برای امتحان کنندگان بگذارید.

فقط به شما نشان می دهم منظور من در اینجا چند پاراگراف از دکترای خودم است که پس از متوقف شدن یک برنامه بزرگ بودجه فقر ملی ، به بررسی تغییرات در مدارس استرالیا جنوبی پرداختند. مقدمه این پایان نامه با یک تصویر مختصر تاریخی از مدارس در استرالیا آغاز می شود و سپس در مورد برنامه ویژه اصلاح فقر که رها شده است ، می گوید. بعد ادامه می دهم در مورد خودم بنویسم. من سابقه کار خودم و نحوه درهم آمیختن برنامه خاص مورد نظر را ردیابی می کنم و می گویم:

من در تحولات تحصیلی ، سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی دوره پس از جنگ زندگی کرده ام ، در مبارزات برای برابری و بهبود دائمی مدرسه برای فرزندان طبقه کارگر و جوانان زندگی کرده ام. من چهره اصلی در این وقایع نبوده ام ، اما من آنجا بوده ام. بنابراین ، هویت من ، احساس خودم ، نه تنها از لحاظ جغرافیایی ، بلکه در سیاست آن ، با موقعیت این متن تحقیق نیز کاملاً ارتباط دارد. این بورسیه تحصیلی بی توجه است بلکه مرحله دیگری از یک حرفه مداوم است. این تحقیق از تعهد من به عدالت اجتماعی و عصبانیت مداوم در مورد راه هایی که دانش آموزان خاص طبقه بندی شده ، نژادپرست و جنسیت از تحصیل خود بهره نمی گیرند ، رشد می کند ، در حالی که به نظر می رسد دانش آموزان دیگر که قبلاً دارای امتیاز هستند ، مزایای بیشتری کسب می کنند.

در حالی که من در مورد موقعیت بدیهی این تحقیق بی پرده هستم ، من در مورد خطراتی که چنین "اراده ای برای حقیقت" و solipsism خودی نیز ممکن می کند هوشیار هستم. من حتی در این مقدمه مختصر نیز از اصطلاحاتی استفاده کرده ام که به سختی در مقابل معصومین نیستند - کلماتی مانند کلاس ، جنسیت ، نژاد ، مزیت ، عدالت و آموزش. هم داستان من و هم واژگان آشفته جامعه شناسی ، زیربناهای این تحقیق هستند.

اکنون مطمئناً به شما پیشنهاد نمی کنم که این موضوع را به عنوان یک مدل دنبال کنید. در مورد این دو بند چیزهایی وجود دارد که آرزو می کنم بتوانم آنرا بازنویسی کنم. آن را خسته ، من نمی توانم. لطفاً آن را کپی نکنید. اما امیدوارم این قرار گرفتن در معرض شخصیت سابق من به منزله نشان دادن یکی از روشهای بسیار زیادی باشد که یک محقق بتواند روایت شخصی خود را با تحقیقات خود پیوند دهد ، سیگنال گذاری می کند زیرا این کار را انجام می دهد که آنها همچنین می دانند که مشکلات بالقوه ای که ممکن است برای تحقیق خود از این طریق بوجود بیاید را نشان می دهد. درهم و برهم کردن شما باید راه خود را برای انجام این کار بیابید - اما اگر روایت شخصی محدود باشد ، باید این کار را انجام دهید.

روایت شخصی به عنوان مقدمه پایان نامه نیاز به کار برای شما و به شما ارائه نه به عنوان کسی که ممکن است و همچنین گفتن یک داستان در میخانه به جفت خود را. روایت باید به یک هدف خدمت کند و شما را به عنوان یک محقق مستقر در تأمل نشان دهد.

+ نوشته شده در  سه شنبه 19 آذر 1398ساعت 4:07  توسط خانم یزدانی 

مقاله ، پایان نامه و عناوین کتاب - به "کلمات کلیدی" و "نکته" فکر کنید

همه ما می دانیم که اکنون مقاله مهم ، مقاله (دیجیتالی) پایان نامه و عناوین کتاب قابل جستجو است. بنابراین ، و همچنین لیست کلمات کلیدی ، عناوین باید از انواع کلماتی استفاده کنند که در جستجوهای googlescholar یا جستجوهای وب سایتهای مجله نمایان می شوند. ما می توانیم عناوین را مانند کلمات کلیدی بدانیم ، یعنی کلماتی که نه تنها آنچه را که در مقاله موجود است تبلور می دهند ، بلکه به راحتی مانند اینها شناخته می شوند و پیدا می شوند.

کلید واژه ها

و همه ما می دانیم کلمات کلیدی چیست. آنها آن لیست خسته کننده ای هستند که وقتی مقاله خود را بصورت آنلاین ارسال می کنید باید بنویسید؟ خب بله.. . اما کلمات کلیدی نیست فقط به جعبه علامت 'کلمات کلیدی محدود شده است. آنچه شما در کادر کلمات کلیدی مشخص شده در جعبه می نویسید ممکن است تنها کلمات کلیدی مورد استفاده در جستجوها نباشد ، عناوین نیز ممکن است توسط خود آنها جستجو شوند ، و یا بخشی از الگوریتم های جستجوی آنلاین باشند.

همه عناوین دارای کلمات کلیدی نیستند. برای مثال ، عنوان هوشمندانه احتمالاً برای نویسنده و دو نفر دیگر که زحمت خواندن چکیده را دارند ، سرگرم کننده است. با این حال ، تعداد بی شماری از دیگران آن را تصویب کرده اند زیرا آنها سرنخی در مورد آن پیدا نکرده اند. در بهترین حالت ، یک کلمه adroit یا یک نقل قول پرچمدار فقط می تواند نصف عنوان را بدست آورد. نیمی دیگر باید بدون شک در مورد انتخاب آنها ، مرورگر fickle را ترک کند. حتی در مورد عناوین نیز می توان گفت که در عصر انتشار آنلاین ، ممکن است خسته کننده و واقعی چیزی باشد که لازم است.

جیمز هارتلی در بحث خود در مورد آنچه که عنوان خوبی را ایجاد می کند ، بر لزوم جذب ، اطلاع رسانی و دقیق بودن تأکید می کند. یک عنوان "باید از هزاران عنوان دیگر که برای جلب توجه خواننده رقابت می کنند ، به طریقی بایستد ، اما همچنین باید به خواننده بگوید که مقاله درباره چیست." (هارتلی ، 2008 ، ص 23). هارتلی سیزده عنوان مختلف را دسته بندی می کند که هر کدام مزایا و معایبی دارند (صص 23-25). این عناوین از عناوینی برخوردار است که موضوع کلی را اعلام می کند یا متدولوژی را برای کسانی که با تمساح یا استفاده از نکاتی جذب می شوند تأکید می کنند. او همچنین از بررسی سولر (2007) 570 عنوان در مقالات علوم زیست شناختی و اجتماعی خبر می دهد که چهار نوع را از هم تفکیک می کند:

ساختار جملات کامل ، به عنوان مثال ، "یادگیری باعث ایجاد پروتئین کیناز مربوط به CDC2 می شود.
سازه های گروه اسمی ، به عنوان مثال "نارسایی حاد کبد ناشی از نفوذ ملانومای کبدی".
ساختارهای مرکب (به عنوان مثال به دو قسمت ، عمدتا توسط روده بزرگ) تقسیم می شوند ، به عنوان مثال "اسم های نامزد رومانیایی: ساختار موردی و جنبه ای. و
به عنوان مثال ، آیا فلین اثر ضریب هوشی دانش آموزانی را که به عنوان یادگیری ناتوان هستند ، تأثیر می گذارد؟ (هارتلی ، 2008: 26)
تجزیه و تحلیل سولر نشان داد محبوب ترین نوع ساخت و ساز در علوم اجتماعی و علوم اجتماعی نوع گروه اسمی است ، در حالی که از سؤالات به ندرت استفاده می شد. ساخت جملات كامل فقط در علوم رخ داده است در حالی كه نوع كولون مرکب بیشتر در علوم اجتماعی ظاهر می شود.

بنابراین این تنها چیزی است که شما باید برای یک عنوان خوب ، درست - کلمات کلیدی و ساخت معمول بدانید. خوب نه ، این فقط نیمی از کار است.

نکته

یک عنوان بیش از کلمات کلیدی دقیق و آموزنده وجود دارد. و نگرانی شما با ساختاری نحوی چندان اهمیتی ندارد - این است که آیا یک عنوان نه تنها قابل جستجو است بلکه نکته مقاله را هم برای خواننده و هم برای نویسنده به همراه دارد. نکته. آنچه می خواهید به خواننده بگویید. پیام خانه شما را بگیرید.

موضوع یکی از باربارا و مقالات من را با هم در نظر بگیرید - " عدم موفقیت در کتابهای مشاوره پایان نامه: به سمت آموزش های جایگزین برای نوشتن دکتری " (کاملر و تامسون ، 2008). - ما کلمات کلیدی که خواهد آمد تا در جستجو به عنوان استفاده کرده اند نوشتن دکترا، تکنیکهای آموزشی، مشاوره . اما خیلی باهوش نیست. نه. می توانید شرط بندی کنید که فکر دیگران را کرده ایم. اما این عنوان نه تنها در مورد محتوای ما دقیق و آموزنده است و شامل کلمات کلیدی ماست ، بلکه آنها را در کنار هم قرار می دهد تا نکته مقاله را نشان دهد. بخش اول عنوان ، قبل از روده بزرگ ، استدلال ما را کاملاً قوی بیان می کند ( شکست ). بخش دوم نشان می دهد که ما چیزهای متفاوتی ارائه می دهیم ( آموزش های جایگزین برای نوشتن دکتری) این یک پیشنهاد نامشخص برای مشارکت ما می خواهیم ، اگرچه هنوز هم تعدیل شده ( نسبت به آن ) است. ما در عنوان خود عنوان می کنیم که مقاله ما چه خواهد کرد - اول از همه در مورد مشاوره در مورد نوشتن دکترا بحث می کنیم و استدلال می کنیم که اغلب آنچه را که لازم است انجام نمی دهد ، و سپس ما یک پرونده برای یک روش آموزشی ایجاد می کنیم.

کاغذ را برخیزید ، اکنون یک عنوان دارید
کاغذ را برخیزید ، اکنون یک عنوان دارید. بیرون بروید در جهان و کارهای خود را انجام دهید.

روشن شدن در مورد مقاله از طریق کار بر روی عنوان می تواند در تدوین اولیه بسیار مفید باشد. در کارگاه های ما ، باربارا و من دوست داریم مردم را به این عنوان برسانیم که خیلی زود کار کنند. این اغلب افراد به افراد کمک می کنند تا واقعاً در مورد مقاله مورد نظر خود را بررسی کنند. بنابراین ، برای مثال ، تغییر این عنوان را در نظر بگیرید زیرا نویسنده از یک ایده اولیه به ایده دیگر می رود:

پیش نویس 1: تأثیر ارزیابی مداوم مبتنی بر کلاس در دانشگاه برنامه های مسیرهای انگلیسی

پیش نویس 2: چارچوب های ارزیابی مداوم در دانشگاه برنامه های مسیریابی انگلیسی: تحقق ارزیابی سازنده در زمینه های مخاطرات بالا

اصطلاحات ثابت در هر دو پیش نویس "ارزیابی" است ، که موضوع است ، و برنامه های مسیرهای انگلیسی که هدف تحقیق نویسنده است. اما موضع نسبی این تغییرات در حالی که نویسنده در مورد خواندن مجله و استدلال خود روشن تر می شود. بنابراین، در پیش نویس اول تمرکز EPP و چگونه آن را ارزیابی. این یک ارزیابی محلی را نشان می دهد. در پیش نویس دوم یک ساختار روده بزرگ دو بخشی ظاهر می شود. ارزیابی در برنامه های EPP قبل از روده بزرگ قرار می گیرد ، اما تغییر در اصطلاح چارچوب ها نشان داده می شود . این چهارچوبهای وسیع تر است که در دانشگاهها بکار می رود ، نه یک برنامه خاص ، که نویسنده برای بررسی آن مطرح می کند. پس از روده بزرگ ، او در بافتهای پر مخاطب اضافه می شودتا استدلال جدید خود را امضا کند. شاید تغییرات کمی باشد ، اما ما دیدیم که نویسنده برای روشن شدن دیدگاه خود برای خوانندگان آموزش عالی خاص ، بسیار مهم بودند.

من و باربارا اغلب در کارگاههای خود می فهمیم که وقتی گروهی از نویسندگان با پیش نویس ها و استدلال های در حال تحول یکدیگر آشنا می شوند ، می توانند عناوین مؤثرتری را نسبت به نویسنده ارائه دهند. این نوع مداخله می تواند به ویژه مفید باشد که نویسنده هنوز ناشناخته باشد یا در مورد نام بردن سهم خود از یکدیگر اختلاف داشته باشد.

این مورد برای یک محقق شغلی میانی در زمینه سلامت کودک و مادر بود که به ما گفت از اینکه از تحقیقات او بیشتر در حوزه او گرفته نشده تعجب کرده است. تجزیه و تحلیل یکی از عناوین وی حاکی از عدم تمایل استدلال وی برای خوانندگانش صریح است:

میزان مصرف الکل و رژیم غذایی الکل ، و شروع و مدت شیردهی: داده های مطالعه طولی کودکان استرالیایی.

در این عنوان از ساختار ترکیبی دو بخشی استفاده شده است ، اما بارزترین ویژگی آن این است که از نوع توصیفی و افزودنی است. تعدادی از موضوعات را که از مطالعه طولی گزارش شده است ، عنوان می کند ، اما هیچ نگرش و موضع گیری وجود ندارد. هیچ چیز برجسته یا برجسته نیست. فقط با یک سری از ands اضافه شده است. در کارگاهی که مشغول کار بود ، باربارا عنوان دیگری را برای بهتر بیان این استدلال پیشنهاد کرد:

رژیم غذایی مادر و شیردهی: موردی برای تفکر مجدد در توضیحات فیزیولوژیکی در تعیین کننده های شیردهی

حرکت اصلی در اینجا از توضیحات به استدلال است. تمرکز در قسمت اول عنوان فقط به دو موضوع افزایش یافته است: رژیم غذایی و شیردهی. قسمت دوم بیشتر ادعا می کند. کلمه مورد سیگنال بر اساس داده ها ایجاد می کند. در حالی که تجدید نظر به طور همزمان نقد و ادعا می کند.

نویسنده از این عنوان جایگزین خوشحال بود و آن را با مشورت با نویسنده خود ، که پس از کارگاه برای او نوشت ، تصویب کرد:

شما چی فکر میکنید؟ این همان چیزی است که من سال گذشته در هنگام تشریح پوستر در کنفرانسها به مردم می گفتم - اما فکر نمی کنم ما در اینجا نظر خود را به اندازه کافی استدلال کرده باشیم. این باعث می شود مقاله ای جالب تر شود و آن را به کار قبلی سیگار کشیدن و چاقی (و قصد) پیوند دهد.

این نوع کار بر روی عناوین ارزش تلاش دارد ، زیرا عناوین با صدای بلند صحبت می کنند و روند پیش بینی خواننده را شروع می کنند.

بازنگری عناوین

بنابراین هنگام بازنگری عناوین می توانیم از خود بپرسیم:

عنوان چگونه موضوع را به خوانندگان مورد نظر من نشان می دهد؟

کلمات کلیدی من چیست - آیا به راحتی قابل جستجو هستند؟

چگونه عنوان اطمینان می تواند عنوان مشارکت من می خواهم به سیگنال؟

بنابراین - چگونه می توان این عنوان را در جستجوی آنلاین به اصلی ترین نکته ای که من می گویم و برای چه کسی نشان می دهد؟

 

+ نوشته شده در  سه شنبه 19 آذر 1398ساعت 4:07  توسط خانم یزدانی 

نقاط عطف و سنگهای عظیم - پست 500 ام

500 پست این مانند یک نقطه عطف است. من مطمئن نیستم که چرا ، چرا که وقتی این وبلاگ را در ژوئیه 2011 شروع کردم ، خودم تنظیم نکردم. من با دیدگاههای خودم راجع به انجام 500 پست شروع به وبلاگ نویسی کردم.

احتمالاً من تنها وبلاگ نویسی نیستم که ایده ی زیادی برای رفتن به وبلاگ خود ندارم ، حتی اگر من به آنچه می خواستم انجام دهم ، دلیل و خوانندگانم را درک نمی کردم. من مطمئناً چهار و نیم سال پیش خود را طرح نکرده ام و فکر نمی کنم - هدف من رسیدن به 500 پست است. چرا به هر حال 500؟ هیچ منطق و جادو خاصی درباره این شماره وجود ندارد. با این حال اکنون من در اینجا هستم ، به نظر می رسد جایی است.

cromer_nine_milesهمانطور که به همه چیز 500 فکر می کردم ، فهمیدم که شاید یک نقطه عطف بهترین راه برای فکر کردن در مورد جایی نیست که اکنون هستم ، از نظر وبلاگ. به نظر می رسد که نقاط عطف به شما می گوید تا چه حد از مقصد خود فاصله دارید ، یا اینکه به جایی که از آنجا آمده اید ، بازمی گردد. هیچکدام از این نسخه های یک نقطه عطف در واقع رضایت من را از واقع بودن در جایی در وسط ، نشسته شدن در پست های 50o ، دقیقاً توصیف نمی کنند که من از چه زمانی و از کجا شروع کردم.

در حالی که من به روشهایی که نقاط عطف ممکن است حس عدم حضور در آنجا را تأمل کند ، تأمل می کردم ، روش هایی را که تعیین نقاط عطف برای دکتری تعیین می شود ، یادآوری کردم. شما در سال اول نوعی کاغذ پرش با موانع را انجام می دهید. سپس ، موارد بیشتری وجود دارد. تأیید اخلاق خود را انجام دهید. کار میدانی خود را تمام کنید. تجزیه و تحلیل داده های خود را کامل کنید. اولین پیش نویس کامل پایان نامه خود را ارائه دهید. نسخه امتحان را ارسال کنید برای امتحان خود بنشینید. این نقاط عطف مشترک نهادی است که پیشرفت را نشان می دهد. آنها به عنوان نشانه هایی مبنی بر اینکه دکترا در مسیر تأیید مؤسسه است ، یعنی تکمیل به موقع ، مورد بازرسی و بررسی قرار می گیرند. متأسفانه ، این نقاط عطف از پیش تعیین شده معمولاً به سنگهای سنگین سنگین تبدیل می شوند و محققان دکترا را با انتظارات و ترسهای سنگین روبرو می کنند. (بعضی اوقات احساس می کنم که خودم وظیفه ارسال دو بار در هفته وظیفه خودم را تعیین می کنم).

اما، من تعجب، دیگر وجود دارد غیر نقاط -institutionally تحمیل که در آن محققان دکترا احساس می کنند که نکته مهم رسیده ام؟ شاید اینها برای افراد و پروژه های مختلف متفاوت باشد؟ شاید ، مانند پست 500 ام ، خیلی قافیه یا دلیل برای آنها وجود نداشته باشد ، آنها فقط احساس قابل توجهی می کنند. و اگر اینگونه است ، چگونه ما PhDers را تشویق می کنیم تا از نکات مهم شخصاً خودشان تجلیل کنند و آنها را به عموم تبدیل کنیم ، احساس خود را برای رسیدن به جایی به اشتراک بگذاریم؟

A350_Milestoneدر واقعیت ، ما به هیچ وجه جشن گرفتن در مقطع دکترا را تشویق نمی کنیم. کاملاً مربوط به امتحان نهایی و فارغ التحصیلی است و چیز دیگری نیست. دستاوردهای در دوره دکترا معمولاً به دلیل اینکه در گزارش سالانه هستند ، از بین می روند. سایر مکثهای شخصی "من اینجا هستم و مهم آن" در خط یادگیری دکترا به سادگی خصوصی شده است.

یكی از موارد خوب در مورد رسانه های اجتماعی این است كه می تواند جایی باشد كه آن دستاوردهای فردی كه به رسمیت شناخته نشده می توانند علنی و مشهور شوند. به عنوان مثال #Acwri یا #getthatpaperout راه هایی برای به اشتراک گذاشتن دستاوردهای مهم و کارهای مهم با دیگران ارائه می دهد. لایک کردن و پاسخ دادن به توییت "نگاهی به آنچه که من انجام داده ام" نیست ، نه تنها نشان از تصدیق پیروزی های شخصی در جامعه دارد ، بلکه شاید حتی لذت بردن از همسالان خود در جایی را نیز نشان دهد. به نظر می رسد حیف است که ما نمی توانیم بیشتر و بیشتر اوقات ، در مؤسسات خود درگیر آن نوع شادی دکتری جمعی شویم.

اما سلام ، اینها فقط افکار بیکار هستند ... وبلاگ نویسی بیشتری برای انجام دادن دارم. ... بنابراین بدون اینکه خودم تعیین کنم چیزی که ممکن است به یک نقطه عطف / ​​سنگ عظیم تبدیل شود ...

آه ، من 500 پست انجام داده ام ، و می توانم / ممکن است کارهای دیگری نیز انجام دهم ...

دا لات دا (دا لات دا) ، دا لات دا (دا لات دا)

دا-دا-دا dun-diddle un-dodle un-dodle uh da-da

دا لات دا (دا لات دا) ، دا لات دا (دا لات دا)

دا-دا-دا dun-diddle un-dodle un-dodle uh da-da.

 

+ نوشته شده در  سه شنبه 19 آذر 1398ساعت 4:06  توسط خانم یزدانی 

به بایگانی مقالات ادبیات گمشده خوش آمدید

آه ، شما وارد خیلی از دیدنت خوشحالم. ما تقریبا بازدید کننده کافی نداریم. ما از اینجا شروع خواهیم کرد. در اینجا در گوشه ای بله اینجا. کمی تاریک است ، اما هرگز در نظر نگیرید. ما همیشه از اینجا شروع می کنیم ... با این کابینه تشکیل پرونده های رد شده. همه آنها درمورد ادبیات نوشته شده اند - مقالاتی براساس خوانش که نویسندگان آنها برای دکترای خود انجام داده اند. با امید عالی ارسال شد افسوس رد شد ، از دست. نویسندگان آنها توسط نظرات داوری خرد و متحیر شدند.

بی نام

اولین کشو با برچسب So What انجام شده است.  همه داوران تصور می کردند که این مقالات به سادگی تکرار می کنند که موردی که قبلاً می دانستند باشد. خواندن وظیفه خود را در مورد دکترای شما انجام داده بود. از امتحان كنندگان با ديدن مطالب آشنا اطمينان حاصل شد - اين امر به آنها كمك كرد تا تصميم بگيرند كه نويسنده زمينه ، تاريخ و توسعه آنها را درك كرده است. و نباید فکر کنید که اینها مقاله های بدی هستند. آنها ممکن است دقیقاً همان چیزی باشند که ویکی پدیا و نوع آن به آن نیاز دارند. اما داوران مجله چیزی بیش از بازگو کردن آنچه را که همه افراد در این زمینه انجام می دهند می دانند و نقطه شروع خود را می دانند.

آزمایش یک مقاله ژورنالی قابل چاپ این است که آیا این امر به دانش کمک می کند ، نکته ای که این نویسندگان امیدوار به آن نرسیده اند. آنها هنگام نوشتن فکر نمی کردند که به این فکر کنند. اما من شک دارم که همه آنها می فهمیدند که فقدان مشکل چیست. در اینجا ، چند مقاله را برگردانید. به نظرات نظرات خود نگاه كنید - بعضی ها واقعاً در تلاشند تا با پیشنهاداتی درباره خواندن اضافی و تفسیرهای احتمالی مفید باشند. اما بسیاری از داوران کاملاً متفاوت هستند - و به اینجا نگاه کنید! برخی از داوران به تازگی نوشتند  پس چه. ما این را از قبل می دانیم. این کجا می رود؟ خیلی غمگین نویسندگان کتاب درصفحه So What فقط به این واقعیت که نیاز به استدلال در مورد موضوعی کمی متفاوت بودند اعتراض نمی کردند ، آنها مجبور بودند زاویه ای بگیرند که کمتر آشکار و تثبیت شده باشد.

بله ، شما به درستی می بینید. کشو زیر آن با عنوان Keep Out قرار دارد . چرا؟ البته این به معنای ما نیست. بگذارید یک داستان کوچک در مورد مقاله اول در اینجا برای شما تعریف کنم. در پاکت خوب است که آن را بیرون بیاورید.

این مقاله توسط محقق جوان نوشته شده است که در یک رشته بهداشت مشغول به تحصیل است. آنها واقعاً نسبت به روشهایی که رشته خود را نادیده می گیرد تاریخ خود و سوالات گسترده تر اجتماعی در مورد - سیاست های بهداشتی - سلامتی ، کلاس ، نژاد و جنسیت و راههای جایگزین برای انجام تحقیقات بسیار مهم بودند.محدود-کتاب-پاکت-بدر فصل ادبیات پایان نامه خود PhDer یک بازآفرینی بسیار قانع کننده را گرد هم آورده بود ، این یک بررسی بسیار مهم تاریخچه این زمینه بود. امتحان كنندگان ، به دليل اينكه با اين ديدگاه دلسوز بودند ، انتخاب شدند و از اين كار ادبيات ستوده بودند و پيشنهاد دادند كه آنرا به نشرياتي تبديل كنيم. یکی از آنها حتی گفت که باید به معتبرترین و اصلی ترین مجله در این زمینه ارسال شود. بنابراین دکتر تازه نجات یافته همین کار را کرد. و کاغذ از دست رد شد. اظهارنظرهای داوران از اختلاف نظر در مورد تفسیر وی ، تا پیشنهاد چیزهای بیشتری که باید بخواند ، زیرا او به روشنی نفهمید ، و فقط گفتن مقاله برای مجله مناسب نیست.

سرزمینی که می شنوم می گویی؟ ذهن بسته؟ جامعه ژورنال دروازه دار؟ خوب ، شما ممکن است این را بگویید ، من احتمالاً نمی توانستم.

اما این تنها مقاله ای نیست که از نظر منتقدین ناکام باشد. فقط به تعداد مقالات موجود در این کشو دقت کنید. چرا ، شما می پرسید ، اگر آنها مقاله خوبی داشتند؟ خوب ، ارسال یک مقاله مهم یا حتی تجربی به سرزمین های بسیار خصمانه که بسیار خصمانه است ، می تواند به راحتی با اخراج کامل انجام شود. ببینید این داور در سراسر مقاله چه شکایت کرده است ،  چه کسی فکر می کند این افراد هستند؟  من می ترسم که برخی از جوامع انضباطی در برابر نقد و تغییر مقاومت کنند. هنگامی که آنها چیز جدیدی را می خوانند ، اولین پاسخ آنها انتقاد به عقب است. روش برای دستیابی به یک زمینه برای تغییر معمولاً از طریق تلاش پایدارتر ، کناری و جمعی صورت می گیرد ، نه از طریق هزینه ای که توسط یکی از آسیب پذیرترین اعضای جامعه انجام می شود. ناعادلانه من تو را می شنوید؟ خوب ، احتمالاً

اما می دانید که همه امتحانان خیلی خوب است که مقاله های مهم دکتری را به ژورنال های اصلی اصلی ارسال کنند - چه موقع ممکن است این کاری باشد که باید خودشان انجام دهند. حداقل لازم است که پزشکان در مورد عواقب احتمالی به پزشک جدید هشدار دهند. شاید بهتر باشد برای نویسندگان حرفه ای اوایل حرفه ای که می خواهند جلوی در کشوی نگه داشتن را بگیرند ، نتوانند مقاله نقد و بررسی ادبیات انتقادی خود را به ژورنالی ارسال کنند که احتمالاً پذیرای آن باشد - یکی که در حال ساختن بدنه ای از کارهای گسترده است. موسسه انضباطی

کشو سوم؟ ناقص اینها مقاله هایی هستند که نویسندگان گفتند که آنها یک بررسی جامع از این زمینه را ارائه می دهند ، اما در واقع چنین نکردند. دو دلیل وجود دارد که آنها نتوانستند - یا نکردند.

(1) نویسندگان بررسی سوالات دکترا و مقاله ژورنالی را اشتباه گرفته اند. اینها یکسان نیستند. مقاله ادبیات موردی را برای یک پروژه تحقیقاتی خاص ایجاد نمی کند ، این چیزی را ایجاد می کند که زمینه باید به طور عام از آن آگاه باشد - و شاید حتی کاری انجام دهد (که به نوع مقاله بستگی دارد). بنابراین بررسی هایی که این نویسندگان برای دکترای خود انجام داده اند ، در واقع هنوز برای این کار بزرگتر و متفاوت آماده نبودند.

grungy_paper_texture_v_12_by_bashcorpo(2) نویسندگان در واقع به اندازه کافی خوانده نشده بودند. بله واقعا. آنها باید کارهای بیشتری انجام دهند. بله آنها زیاد خوانده بودند. با این حال ، برای PhDer با محدودیت زمانی دشوار است که هفته های کافی در سال داشته باشد تا بتواند در صدر زمینه هایی با تاریخچه های طولانی و پیچیده قرار بگیرد ، با جریان های جانبی و مباحثه و مجموعه های پیچیده ای از تأثیرات. برخی افراد البته می توانند این کار را انجام دهند ، غیرممکن نیست. اما این یک سوال بزرگ در یک دوره دکتری سه یا چهار ساله است. نویسندگان این کشوها متوجه نشده اند که فقط به دلیل بررسی ادبیات در امتحانات خود ، این بدان معنی نیست که آنها آنها را با داوران کاهش می دهند - به ویژه اگر مقالات وعده های جامعی را بدهند. این نویسندگان مقاله ناقص ممکن است برای تولید مقاله ای که واقعاً دارای پوشش و کشش بود ، به زمان بیشتری برای تهیه مواد نیاز داشته باشند. به همین دلیل است که احتمالاً مقالات هنری بیشتر توسط دانشمندان ارشد این رشته نوشته شده است ، با توجه به آدرسهای ریاست جمهوری و غیره ... این افراد به تازگی وقت بیشتری برای مطالعه داشته اند. غم انگیز اما درست است

خواهید دید که داوران نظرات کاملی درباره این دو نوع مقاله ناقص ارائه داده اند - همه آنها به پوشش مطالب می روند. برخی از داوران پیشنهادهایی را برای خواندن کتابها و مقالات ارائه می دهند ، و اگر بتوانند در رد آنها ناامیدی اولیه خود را بدست آورند ، احتمالاً مراحل بعدی بسیار مفید برای نویسندگان خواهد بود.

کشو چهارم یک هدف قدیمی -   لیست لباس های شسته شده . خوب شما در مورد کسانی که مطمئن هستم می دانید. آنها در پایان نامه چندان خوب نیستند و حتی برای یک مقاله قابل چاپ نیز کمتر کار می کنند. این نویسندگان به سادگی خلاصه ای از مطالب مرتبط با مبهم را در زیر عناوین جمع آوری می کنند. بیایید با آن ها زحمت نکشیم. همانطور که می بینید ، داوران وقت خود را صرف گفتن زیاد نکردند. آنها فقط گفتند نه.

بله ، این یک بایگانی کوچک افسرده است. موافقم. کابینه ای از امیدهای خرد شده و وقت تلف شده ، مجموعه ای از فرصت های از دست رفته. اما مقاله شما نیازی به پایان یافتن در اینجا در تاریکی ندارد ، اما همه آن ها توسط منتقدان منفی خوانده نشده اند. به اتاق بعدی نگاه کنید. آن ردیف بزرگ کابینت های تشکیل پرونده؟ به آنجا بروید تا در نور. اینها برگه های زنده هستند. آنها در اینجا هستند ، مطمئناً حفظ شده اند ، اما آنها نیز در جهان هستند. آنها مقالاتی هستند که نویسندگان آنها می دانند چگونه از تله هایی که من فقط در مورد آنها گفتم ، جلوگیری کنند. نویسندگان آنها فقط یک مقاله ادبیات نمی نوشتند ، زیرا در صورت عدم انتشار ، خواندن مورد نظر برای دکترا را ضایعات می دیدند. (سلام ، آنها را از طریق دکترا گرفت ، که به سختی اتلاف وقت است).

آن دسته از نویسندگان مقالات ادبیات منتشر شده ژورنال مناسب را انتخاب کردند. آنها مشخص بودند که چه نوع کاغذی را می نویسند ، برای چه کسی و چرا. آنها زاویه داشتند. آنها " صدا " و حرفی برای گفتن داشتند. آنها یک نکته داشتند ، یک استدلال.

اکنون زمان رسیده است این سفر کوچک ما است. درست قبل از رفتن باید دوباره بگویم که بدیهی است که کاملاً ممکن است و قادر به نوشتن مقاله ادبیات و انتشار آن هستید. با مثال های رد شده ای که به شما نشان داده ام ، کنار نگذارید. فقط عناوین کشوها را به خاطر بسپارید و مطمئن شوید که در بایگانی مقالات گمشده در اینجا ، تاریک و خوانده نشده به پایان نمی رسید.

خوب برو اکنون بنویسید.

+ نوشته شده در  سه شنبه 19 آذر 1398ساعت 4:06  توسط خانم یزدانی 

تعامل عمومی - نوسازی عمومی

دکتر نیک ماهونی یک محقق مستقل است و هم اکنون با بنیاد ریموند ویلیامز ، توسعه جشنواره جدید دمکراسی به نام DemFest 2016 را رهبری می کند . در کنار کار بر روی سایر پروژه های مرتبط با مشغله های عمومی ، نیک همچنین مدرس اصلی ماژول آموزش روش های دکترا است که به مشکلات و فرصت های مشارکت در پژوهش می پردازد. تا سال گذشته ، نیک عضو پژوهش در مرکز شهروندی ، هویت و حکومت در دانشگاه آزاد بود ، جایی که بین سال های 2012 تا 2012 او رهبری پروژه Creating Publics را بر عهده داشت و برنامه تحقیق عمومی را به عهده داشت .

نقشی جدید

چند سال پس از اعطای دکتری من ، یک جایزه علمی پژوهشی را کسب کردم. این دومین کار آکادمیک من بود و وظیفه من طراحی مجموعه جدیدی از منابع برای کمک به محققانی بود که به دنبال نزدیک شدن به فعالیتهای درگیر خود از دیدگاه عموم بودند.

دو هدف وجود داشت: این منبع جدید نیاز به پشتیبانی از تفکر مفهومی دارد و در عین حال محققان را ترغیب می کند تا از شیوه های طراحی فعالیت های مشغول به روش های محور عمومی در نظر بگیرند.

ایده های اول

من با چند ایده اولیه شروع کردم:

شاید این منبع بتواند فهرست جدیدی باشد که تکنیک های نامزدی از قبل موجود را گرد هم آورده و راهنمایی هایی را درمورد اینکه چگونه محققان می توانند درگیر عموم باشند؟

ممکن است مجموعه ای از مطالعات موردی درگیر شدن ، مفیدتر باشد ، به خصوص اگر این امر به پژوهشگران کمک کند تا درباره سایر پروژه ها و موفقیت نسبی آنها تأمل کنند؟

سپس من ایده ی یک مانیفست جدید درگیر شدن را داشتم ، تصور می کردم این امر می تواند به من اجازه دهد پرونده را برای مشارکت به عنوان شکل خاصی از فعالیت ، با توجه به توانمندسازی عمومی مطرح کنم - ممکن است این ارزشمندتر باشد؟

تغییر توک

با تأمل در مورد این و ایده های دیگر ، فهمیدم که باید در مورد کاری که می خواهم انجام دهم ، واضح تر شوم. با ناراحت کننده تر ، دیدم که هنوز به اندازه کافی در مورد آنچه در واقع منظورم "عموم مردم" بوده است ، قاطعانه ندارم.

بنابراین من فکر کردم که درمورد معانی بی شمار و پویایی های مبتنی بر تمرین که در تنظیمات تعامل عمومی نقش دارند ، تحقیق کنم.

من تصمیم گرفتم که این امر به من کمک کند تا درک خود را در مورد پیامدهای این معانی و پویایی ها برای تعامل عمومی با تحقیق روشن کنم. من فکر کردم که در این صورت من نیز برای طراحی منابع جدید خود وضعیت بهتری خواهم داشت.

من به بررسی معانی و پویایی درگیری عمومی با دو روش اصلی پرداختم: با تجزیه و تحلیل ابتکارات مبتنی بر عمل و با تحقیق در تئوری عمومی.

برای تحقیق در مورد عموم مردم ، من بیش از 100 ابتکار مشارکت را با هم مقایسه کردم ، به دنبال راه هایی که آنها به آنها پرداختند ، حمایت کردند و حتی برای شکل گیری مجدد مردم تلاش کردم. نمونه ای که من تجزیه و تحلیل کردم ، به جای اینکه خودم را برای کشف محیط های دانشگاهی محدود کنم ، مقطعی است که از حوزه های مختلفی گرفته شده است ، از فعالیت های جنبش اجتماعی گرفته تا هنر ، طراحی و رسانه.

سپس برای دیدن تئوری در عموم مردم ، به بررسی ادبیات و تاریخچه طولانی مباحث موجود در این موضوع پرداختم. با بررسی روایات مختلف ، خودم را به مجموعه روشهایی که این مفهوم در طول زمان مورد بحث قرار گرفته ، حساس کردم.

ترجمه پژوهش من

این فرایند مطالعه مفهومی و تجربی باعث افزایش آگاهی من از آنچه امروزه در معرض سوال مردم است قرار گرفت.

در نتیجه ، من می توانم به وضوح از شخصیت چند جانبه مردم قدردانی کنم و شروع به بیان بهتر برخی از روابط و پویایی هایی که بین اشکال مختلف روش تعامل عمومی معاصر مشهود است ، کنم.

اکنون آماده شدم تا آنچه را که از تحقیقاتم آموخته ام را به مجموعه جدیدی از منابع ترجمه کنم.

ایجاد منابع

منابعی که در نهایت ایجاد کردم در یک جزوه کوتاه معرفی شده است که هم اکنون به صورت بارگیری رایگان در دسترس است . یافته های کلیدی این پروژه همچنین در دو مقاله ژورنالی که در حال حاضر در مطبوعات هستند ، با جزئیات بیشتری نوشته شده است.

یکی از منابعی که ایجاد شده است ، چارچوب جدیدی برای طراحی و ارزیابی مشارکت از دیدگاه مردم است. این چارچوب شامل سه روش مفهوم سازی برای عموم است که به ویژه با چالش های امروزه درگیر شدن با مردم ارتباط دارند. این چهارچوب با قرار دادن این سه منظر به نوعی تنش پویا ، محققان را تشویق می کند تا آنچه را که در متن خود در معرض خطر است ، کشف کنند و از آنها دعوت به مذاکره در مورد این دیدگاههای متفاوت مفید کنند.

منبع اصلی دیگر یک وب سایت به نام مشارکت اکنون است. این هدف با هدف ارائه تصویری از برخی از ابتکاری ترین و مشارکتی ترین نمونه های مشارکت های عمومی ، که از انواع حوزه های معاصر - نه فقط در آکادمی بلکه در خارج از آن - نیز وجود دارد ، به محققان ارائه می دهد. مشارکت اکنون همکاری با مجله وب openDemocracy.net را ایجاد کرده است ، مشارکت اکنون همچنین بستری را برای مکالمات جمعی - بین پزشکان و محققان از حوزه ها و پیش زمینه های مختلف - که به پویایی اجتماعی ، سیاست و آینده احتمالی این حوزه نگران هستند ، ارائه می دهد.

درسهای آموخته شده

این پروژه به من آموخت که در حال حاضر هیچ تئوری واحدی در مورد مردم وجود ندارد ، یا در واقع هیچ رویکردی "بهترین عمل" برای تعامل عمومی وجود دارد ، که به طور مؤثر در تمام زمینه های معاصر کار کند.

من آموختم که یک رویکرد چند بعدی ، متنی و تأمل برانگیزتر مورد نیاز است ، از همان رو که از ابتدا تصدیق می کند که عموم مردم درگیر شدن با مردم یک موجود پیچیده ، بحث برانگیز و متغیر است.

نوسازی عمومی

عکسBiguptheNHS
عکسBiguptheNHS

اما من فقط از این پروژه بیرون نیامده ام با این مفهوم که مردم یک نهاد دشوار برای سرنگونی کردن هستند. من همچنین با این احساس ظاهر شدم که مردم (مانند تصورات مربوط به جمع آوری ، باز بودن ، برابری ، همکاری و انصاف) در واقع مورد تهدید قرار گرفته اند.

عموم مردم از جهات مختلفی مورد تهدید قرار گرفته اند ، از جمله تشدید مداوم اشکال خصوصی سازی ، تجاوز روزافزون به اشکال تکنوکراتیک مدیریتی و حتی از ادامه انتشار ایده خود درگیر کردن عمومی - زیرا این ایده نیز غالباً بیشتر احضار می شود. اشکال نظری ، تفسیر شده و غیر سیاسی شده از مردم نیز.

این سؤال که منظور از عموم مردم از تعامل عمومی چیست ، بنابراین اکنون نه تنها دارای مفهوم عملی ، بلکه از اهمیت سیاسی و اجتماعی نیز برخوردار است ، به ویژه در این زمینه از خصوصی سازی ، تکنوکراسی و سیاسی کردن.

مباحثی از این قبیل می توانند به راحتی غرق شوند وقتی بحث در مورد مشارکت عمومی در حول برنامه "تأثیر" یا در "رسیدن" پروژه های خاص محور باشد.

مطمئناً این ملاحظات می تواند دلهره آور و بالقوه خواستنی به نظر برسد ، به خصوص در محدوده هایی که اغلب محدود از پروژه های تعامل معاصر هستند و زمانی که زمان و منابع کمیاب هستند.

چالش های پیش رو

عکس دیوید قانون: Wikimediacommons
عکس دیوید قانون: Wikimediacommons

اما با این وجود نقش هایی وجود دارد که محققان می توانند از دیدگاه مردم به تعامل عمومی نزدیک شوند.

شما می توانید تصمیم بگیرید که از (و نشان دادن امکانات) رویکردهای منظم و آگاهانه تر نسبت به تعامل عمومی دفاع کنید. به عنوان واسطه بین نگرانی های عمومی و ظرفیت های نهادی عمل کنید. کمک به محاکمه اشکال نوید سیاسی از آزمایش مبتنی بر عمل. یا حتی به عنوان نماینده کار در انواع اشکال جمع آوری شده توسط خود سازمان یافته عمومی که به مرور زمان می تواند منجر به ظهور اشکال کاملاً جدید عمومی شود ، کار کنید.

در این زمینه ، در پاسخ به سؤال مردم درگیر درگیر شدن با مشاغل عمومی ، در مورد نوسازی عموم مردم همانقدر که درباره مذاکره مجدد با مردم در تعامل عمومی است ، امروز خواهد بود. بنابراین در اینجا بسیار زیاد مورد بحث است.

اگر با این استدلال دلسوز هستید ، ممکن است منابعی که من ایجاد کرده ام مورد توجه شما باشد. اگر از طرف دیگر ، شما ترجیح می دهید عموم مردم را به عنوان یک نهاد پایدار و تغییر ناپذیر ببینید - موجودی که از قبل به نوعی وجود دارد ، در آنجا ، منتظر مشغول شدن هستید - این منابع احتمالاً برای شما مناسب نیستند.

مطمئناً این کار برای نوسازی عموم و مذاکره در مورد مشاغل عمومی از منظر مردم آسان و سرراست نخواهد بود. به تفکر بازتاب ، آزمایش مداوم و زمان زیادی نیاز دارد. اما این کاری است که هزاران نفر در حال حاضر به طور فعال در بسیاری از مناطق جهان درگیر آن هستند ، بنابراین شما تنها نخواهید بود.

بنابراین من با دعوت شما به این نتیجه می رسم که این ایده ، درگیری از دیدگاه عموم ، چه چیزی را برای شما احضار می کند؟

آیا می توانید تصور کنید که مشارکت عمومی خود را به طریقی پاسخ دهید که به چالش های متنی که در اینجا مورد توجه قرار می گیرند ، طراحی و ارزیابی کنید؟

در این صورت ، فعالیت نامزدی شما نه تنها می تواند در جهت افزایش ارزش عمومی تحقیقات شما مؤثر باشد بلکه احتمالاً می تواند نقش مهمی را در پروژه جمعی گسترده تر و به طور فزاینده ای برای نوسازی عموم در زمان ما ایفا کند.

پروژه نیک امروز برخی از پیچیدگی ها و پویایی های مردم را درگیر درگیر کردن روابط عمومی کرده است ، در شرایطی که عمومیت یک موجود پرشور و بحث برانگیز است. نیک در اینجا استدلال می کند برای مشارکت و حمایت از مردم در این زمینه ، ما باید تلاش خود را برای رفع مشکلات عمومی و فنی از قبل موجود برای حل مسئله درگیری انجام دهیم. در عوض ، او تأکید می کند که تأکید باید بر مذاکره عمومی با مشارکت های عمومی از راه های حساس ، انتقادی و خلاقانه باشد. مشارکت در این صورت می تواند محوریت عمومی و احتمالاً مؤثر باشد و محققان نیز بتوانند در پروژه وسیع تر و جمعی تری برای بازسازی عمومی برای روزگار ما نقش داشته باشند.

اگر علاقه مند به پیگیری و / یا پیوستن به این کار در [email protected] هستید می توانید با نیک تماس بگیرید.

 

+ نوشته شده در  سه شنبه 19 آذر 1398ساعت 4:06  توسط خانم یزدانی 

استخدام شرکت کنندگان برای تحقیق - آیا به یک هیئت تحقیقاتی مشارکت عمومی احتیاج داریم؟

سلما پاتل محقق دکترا در آزمایشگاه بین المللی دیجیتال در دانشگاه وارویک است. وب سایت وی  www.salmapatel.co.uk است و وی را به عنوانsalma_patel توییت می کند.

جمع آوری داده ها برای پایان نامه دکتری من اکنون کامل است. دو مطالعه کیفی ، و اعتبار سنجی یک اندازه گیری کمی ، به این معنی است که درمجموع ، شخصاً بیش از 80 نفر را برای شرکت در تحقیق خودم استخدام کردم. من بی نهایت از بخشی از مرحله جمع آوری داده ها لذت بردم و در آنجا فرصتی برای ملاقات با مردم داشتم ، با آنها صحبت کردم و با آنها مصاحبه کردم. من عاشق یادگیری در مورد تجربیات افراد ، پیشینه و داستانهای زندگی هستم. گمان می کنم این بهانه و مشروعیت به من می دهد که "دلخور" شوم ، و با دیدار با این همه شرکت کنندگان ، چیزهای زیادی در مورد زندگی آموخته ام!

اولین مطالعه من با پزشکان عمومی بود و درمورد موضوعی کاملاً بحث انگیز بازخورد و رتبه بندی بیماران آنلاین قرار گرفت. قبل از شروع مطالعه ، به من گفته شد كه پزشكان پزشك ممكن است مایل به گفتگو با من نباشند ، همچنین به من گفته شد كه "پزشكان پزشكی كاملاً مضر هستند" ، و به همین دلیل شاید بهتر باشد كه روی سایر متخصصان مراقبت های بهداشتی تمرکز كنم. با این حال تجربه من در برقراری ارتباط با پزشکان عمومی در توییتر واضحاً پیشنهاد کرد ، اگرچه تجربه شخصی چهره به چهره خود با پزشکان عمومی یک تجربه مختلط بود. من تصمیم گرفتم که جهش داشته باشم ، و گرچه استخدام پزشکان عمومی به سختی دشوار بود (من مقاله ای منتشر نشده درباره آن چیزی که باید به زودی بصورت آنلاین منتشر خواهم کرد) نوشتم ، مصاحبه با آنها چنین تجربه ای لذت بخش بود و GP هایی که با آنها ملاقات کردم کاملاً عالی - دوستانه مفید ، مهربان و سخاوتمندانه با زمان و اندیشه های خود. برخی از پزشکان عمومی از من استقبال کردند و به خانه آنها رفتند. دیگران از پرداخت هزینه مصاحبه خودداری کردند.

مطالعه دوم و سوم من با اعضای عمومی بود. آنها حدود یک سال پس از انتقال ما از لندن از کمبریج به لندن انجام شدند. زندگی در لندن در ابتدا دلهره آور و منزوی شده بود ، به خصوص به این دلیل که ما به یک دهکده کاملاً جدید (که همان دهکده ای بود که برای ورزشکاران المپیک ساخته شده بود) جابجا شده بودیم ، و وقتی ما در آنجا زندگی می کردیم کمتر از 50 نفر ساکن بودند. ساکنان آنجا به آنجا حرکت کردند. من وقتی مجموعه اطلاعات خود را شروع کردم ، "تبلیغات استخدام" را به صورت محلی (به عنوان مثال در کافه و کتابخانه محلی ما) و همچنین در گروه دهکده فیس بوک قرار دادم. به این ترتیب ، همانطور که با ساکنان مصاحبه کردم ، من هم با همسایگانم ملاقات کردم ، با هم دوست شدم و تجربه به معنای این بوده است که اکنون افراد زیادی را در اطراف روستا می شناسم ، و تعداد بسیار بیشتری از مردم وجود دارد که اکنون می توانم سلام کنم!

ارسال دعوت نامه به اعضای عمومی برای شرکت در تحقیق ...
ارسال دعوت نامه به اعضای عمومی برای شرکت در تحقیق ...

با این حال ، باید اعتراف کنم ، استخدام شرکت کنندگان برای شرکت در تحقیق ، چالش برانگیز بوده است و در بعضی مواقع تجربه ای بسیار اضطراب محور است ، زیرا من به شرکت کنندگان وابسته بودم تا تحقیقات به جلو حرکت کنند. و من به عنوان دانشجوی دکترا ، من به تنهایی این مشکل را تجربه کردم. در تحقیقات من ، پزشكان پزشكی دشوارترین گروه برای استخدام بودند (و این قابل فهم است كه تا حدی قابل فهم است) ، اما من استخدام اعضای عمومی برای مصاحبه نیز دشوار بود. من می دانم که همسالان دکتری من که از اعضای عمومی در پژوهش استفاده می کردند ، متوسل به استفاده از دانشجویان و دانشگاهیان دیگر در دانشگاه شدند. من نمی خواستم به این استراتژی متوسل شوم ، زیرا می خواستم اطمینان دهم که شرکت کنندگان من متنوع بوده و تا حد امکان مردم را منعکس می کنند. مصاحبه های من با مردم فقط 20 تا 30 دقیقه طول کشید.

این امر باعث می شود تا فکر كنم كه باید یك روش آسانتر و كم اضطراب برای جذب اعضای جامعه برای تحقیق وجود داشته باشد و باید وجود داشته باشد. من نمی دانم چرا یک هیئت تحقیق آنلاین آنلاین وجود ندارد که در آن افراد بتوانند ثبت نام کنند و یا علاقه خود را برای شرکت در تحقیق نشان دهند و یا محققان بتوانند این شرکت کنندگان داوطلب عمومی را پیدا کنند؟ من می دانم که در انگلیس مناطق بهداشتی خاصی مانند زوال عقل یا سرطان وجود دارداین نوع پنل را داشته باشید ، اما من نتوانستم یک هیئت تحقیقاتی عمومی باز پیدا کنم که توسط یک شرکت تحقیقات بازار اداره نشده باشد. من تصور می کنم یک صفحه تحقیقاتی آنلاین به صورت وب سایت باشد که در آن اعضای جامعه می توانند ثبت نام کنند (با آدرس پستی و مشخصات اولیه آنها) تا علاقه خود را برای شرکت در تحقیق ثبت کنند و محققان (که باید در دانشگاه ثبت نام کنند) می توانند ثبت نام کنند. سپس با استفاده از کد پستی خود جستجو کنید تا ببینید چه کسی در منطقه خود طبق معیارهای خود حاضر به شرکت در تحقیق است و می تواند مستقیماً با آنها تماس بگیرد تا ببیند که آیا مایل به شرکت در تحقیقات خاص خود هستند یا خیر. مشکل تنها داشتن یک پنل آنلاین (و در نتیجه حذف کاربران غیر آنلاین) می تواند با جذب اعضای به پانل از طریق پست یا سایر سازوکارهای غیر دیجیتال کاهش یابد.

اگرچه یک پانل عمومی آنلاین برای مطالعاتی که به نمونه های تصادفی نیاز دارند ، مناسب نخواهد بود ، اما معتقدم برای تحقیقاتی که نیاز به راحتی یا نمونه گیری هدفمند داشته باشد ، سودمند خواهد بود ، زیرا این امر می تواند به کاهش زمان و دشواری هایی که محققان هنگام تلاش برای جذب اعضای این گروه کمک می کنند ، کمک کند. عمومی برای شرکت در پژوهش. من تعجب می کنم که اکثر دانشگاه ها دارای لیست / بانک اطلاعاتی از اعضای عمومی که علاقه مند به شرکت در پژوهش هستند ، ندارند. یا آنها؟

چگونه اعضای عمومی را برای تحقیق استخدام می کنید؟ آیا مایل به دیدن یک هیئت تحقیقاتی مشارکت عمومی برای استفاده علمی / پژوهشی هستید؟ آیا برای شما فایده ای دارد؟ و چگونه می توان توسعه داد که از نظر اخلاقی و متدولوژیکی سالم و نیرومند باشد؟

+ نوشته شده در  سه شنبه 19 آذر 1398ساعت 4:05  توسط خانم یزدانی 

نوشتن مقاله مروری بر ادبیات قابل چاپ - چهار گزینه

بعد از اینکه مدت زمان زیادی را صرف مطالعه ، جمع بندی و ترکیب ادبیات برای تحقیق خود کردید ، به سختی جای تعجب دارد که شاید تعجب کنید که آیا می توان همه این کارها را به چیزی منتشر کرد که قابل انتشار باشد. من قطعاً با بسیاری از محققان دکترا روبرو می شوم که می خواهند فقط این کار را انجام دهند. کمی تعجب کردم که دیدم در حالی که مطالب زیادی در مورد نحوه انجام انواع مختلفی از بررسی های ادبیات وجود دارد - به عنوان مثال این ،   این و این - در واقع در مورد چگونگی نوشتن مقاله قابل چاپ بعد از آن مطالب زیادی وجود دارد. مقاله صرفاً بر اساس "ادبیات".

مطمئناً تومه همه چیز موجود نیست ...
مطمئناً نوشتن The Tome تنها کاری نیست که بتوانم با تمام آن خواندن انجام دهم؟

باید در اینجا منظورم را از ادبیات روشن کنم. منظور من از ادبیات مانند داستان / داستان نویسی / شعر و نمایشنامه نیست ، بلکه کتاب ها و مقاله هایی است که محققان درباره آنها نوشته اند. منظور من از مطالب بایگانی نیست ، بلکه کتاب ها و مقاله هایی است که محققان درباره آنها نوشته اند. (البته یک وسط گل آلود خاکستری در وسط آنچه ممکن است به عنوان منابع اولیه و ثانویه نامیده شود وجود دارد و کلمات زیادی راجع به همه آن ها می گیرم ، اما برای رسیدن به نقطه ای از یک پست وبلاگ لزوماً مختصر ، من با دودویی که من ایجاد کردم می چسبد. این یک حق تعالی است؟)
منظور من از کار ادبیات نوع کارهایی است که شما هنگام شروع یک پروژه تحقیقاتی یا دکترا انجام می دهید - شما چیزهای زیادی را می خوانید تا بفهمید چه چیزی در آنجا وجود دارد و چه چیزی در مورد موضوع شما و گسترده تر شناخته شده است. قاب بندی / متن / مکان. برای یادآوری ، اکنون جای تعجب دارید که آیا این اثر می تواند تبدیل به مقاله شود.

اکنون ، همه مقالات ادبیات یکسان نیستند. انواع مختلف ادبیات وجود دارد و ارزش درک برخی از تفاوت ها را دارد. در اینجا چهار تغییر اساسی در موضوع مقاله ادبیات وجود دارد:

آنچه مؤثر است یا متاآنالیز
آنچه در آن کار می شود ، مرور سیستماتیک یا مقاله آنالیز متا ، معمولاً از یک جستجوی گسترده و سپس استفاده از معیارهای دقیق روش شناختی برای انتخاب تعداد کمی از مطالعات تجربی "معتبر" تولید می شود. در حالی که دو روش تولید این مقالات متفاوت هستند ، نتیجه مشترک در نظر گرفتن «شواهد قابل اعتماد» در زمینه انتخاب شده به خوانندگان است. مقاله مرور ادبیات که نتیجه این نوع کار است به این صورت پیش می رود ... معمولاً با یک ضمانت در یک مسئله سیاست یا عمل شروع می شود. نویسنده استدلال می کند که لازم است "شواهد قابل اعتماد" را به عنوان مبنای عمل / تفکر بیشتر یا تحقیق قرار دهند. معیارهای جستجو و فرآیند استفاده شده شرح داده شده است ، با این تفاوت که عمده ترین موارد ذکر شده است. در ادامه این گزارش ، گزارشی از معیارهایی که برای انتخاب گروه کمتری از مقالات از گروه بزرگتر استفاده شده است ، جستجو می کند. نتایج انتخاب پس از آن ارائه می شود ، که معمولاً همراه با جدول یا لیستی از گروه نهایی مقالات موجود در بدنه کاغذ یا به عنوان ضمایم ارائه می شود. یا اگر کار آماری انجام شده است ، این توضیح داده می شود و نتایج گزارش می شود. نتایج بزرگترین بخش مقاله را تشکیل می دهد. نتیجه گیری پیامدهای مربوط به سیاست / عمل تجزیه و تحلیل سنتز / متا را بیان می کند.

بنابراین ساختار مقاله عبارت است از: حکم ، جستجو ، انتخاب ، تجزیه و تحلیل آماری (اختیاری) ، گزارش ، (شاید الف) بحث و نتیجه گیری.

تاریخچه این زمینه
تاریخچه این رشته تلاش می کند تا یک دیدگاه قطعی و جامع از یک حوزه خاص از بورس تحصیلی ارائه دهد. این زمینه در ابتدا تعریف شده است. سپس این مقاله می تواند از یک منظر زمانی استفاده کند ، و پیشرفت ایده های خاص و "حقایق" توافق شده ، به بحث ها ، تأثیرات و متفکران اصلی را ردیابی کند. گزینه دیگر این است که مقاله برای شناسایی تم های غالب و اتصالات آنها استفاده کند. با این حال ، گاهشناسی و مضامین اغلب مورد بررسی قرار می گیرند تا بررسی کنند که چگونه یک زمینه نگرانی های خود را با گذشت زمان تغییر داده است.

تاریخچه مقالات میدانی از لحاظ ماهیتی تفسیری است و به طور کلی بحث زیادی در مورد روند انتخاب و تجزیه و تحلیل صورت نمی گیرد. آنها ممکن است نویسنده را به عنوان کسی که دارای اقتدار است و در میدان مستقر با این نوع مرور قرار دارد ، قرار دهند.

روزی روزگاری از این طریق به این موضوع فکر می کردیم….
روزی شما همراهان به این روش در مورد جهان فکر می کردند ...

تاريخچه مقالات حوزه به دو شكل صورت مي گيرد - آنها يا يك گزارش هستند ، يعني اينكه آنها صرفاً براي خواندن مطالب در زمينه اين خواننده هستند - يا آنها در مورد اين زمينه و نقاط قوت و ضعف آن استدلال مي كنند. این گزارش معمولاً در مدخل دائرopaالمعارف یافت می شود (برای مثال به ویکی پدیا مراجعه کنید) اگرچه ممکن است در کتابچه ها ، مجموعه های ویرایش شده و تک نگاشتها نیز ظاهر شود. تاریخچه بحث در زمینه معمولاً در انتها دارای یک بخش خیلی مهم است ،
بنابراین ساختار مقاله عبارت است از: تعریف و مجموعه ای از بخش ها که یا مضامین اصلی و یا مراحل زمانی هستند - زیرنویس ها کارهای عمده تحلیلی در نامگذاری هر یک دارند. گزارش ممکن است نتیجه ای نداشته باشد ، اما خوانش های بعدی ممکن است در پایان ارائه شود. یک استدلال نتیجه گیری قوی خواهد داشت.

وضعیت هنر
یک وضعیت از مقاله هنری تغییر در تاریخ این زمینه است. همیشه یک استدلال است؛ آن چیزی که نوشته شده است یک زاویه خاص - و به احتمال زیاد جدید - طول می کشد. حالت مقاله هنری معمولاً از طریق یک بررسی داستانی یا موضوعی تولید می شود و معمولاً بسیار صریح و انتخابی است. در این مقاله نواقص ، رویکردهای جدید یا چالشهای خاص در حوزه مطرح شده است. وضعیت بررسی هنری ممکن است به عنوان یک آدرس ریاست جمهوری به یک جامعه آموخته داده شود ، یا ممکن است در مجلات یا کتابهای درسی با هدف خاص ارائه راهنمایی برای سایر محققان ظاهر شود. در حالی که نویسنده می تواند زمینه را تعریف کند و تاریخ و مضامین اصلی آن را مانند یک مقاله تاریخ ببندد ، این استدلال توسط این استدلال تنظیم می شود. این استدلال معمولاً در ابتدا با حکم مربوط به زمینه مورد نیاز برای بررسی مجدد پرچم گذاری می شود ،

بنابراین ساختار کاغذ به طور کلی است: حکم؛ تعریف؛ بخش هایی که دارای موضوعات اصلی یا بخش های زمانی هستند ، یا با یک بحث جداگانه و یا بحث در بخش ها ادغام می شوند و توسط زیرنویس ها پرچم گذاری می شوند. و یک نتیجه گیری قوی.

reframing
Like the state of the art review, the reframing of literatures review has an agenda and an argument to make. Reframing papers often bring literatures from other fields to an established area of scholarship to address a particular topic of interest/ongoing conce/new challenge. The writer establishes the warrant for the paper through presenting some kind of challenge or deficiency in the field – this might be a policy or practice problem, or it might be derived from an analysis of the literatures within the field via a deconstruction of a way of thinking or an identification of a blank or blind spot. After the warrant, the reframing is presented as a series of moves which show the new opportunities/advantages of taking up the approach being advocated. The paper may introduce literatures from other disciplines as one or more of the moves. The writer concludes with some next steps, perhaps an assessment of obstacles, and a final plug for the importance of taking up their reframing. Reframings are published in jouals, edited collections, handbooks and monographs.

بنابراین ساختار کاغذ به طور کلی است: حکم ، تغییر کاربری مجدد در چند مرحله ، برخی ارزیابی انتقادی از رویکرد جدید و تقویت نیاز به تغییر (طبق حکم اولیه).

پس چی ، من می شنوم که می پرسی؟

خوب ، اگر به این فکر می کنید که آیا می توانید مقاله ای از بررسی ادبیات خود دریافت کنید ، اولین قدم این است که در نظر بگیرید کدام یک از این چهار نوع مقاله ممکن است مناسب باشد. دانستن نوع کاغذی که ممکن است بنویسید ، همچنین می گوید چیزی در مورد نحوه ساخت آن و مکان انتشار آن به شما می گوید.

با این حال ، دانستن نوع کاغذ تمام آنچه در یک مقاله ادبیات مهم است نیست ، همانطور که در مورد اقساط بعدی ، هفته آینده توضیح خواهم داد.

+ نوشته شده در  سه شنبه 19 آذر 1398ساعت 4:05  توسط خانم یزدانی 

کارهایی که باید در طول دکترا انجام شود - مقالات را در کنار هم منتشر کنید

ماریانا هم اریکسن باستان شناس دانشگاه اسلو ، نروژ است. او به تازگی موفق به دریافت جایزه تحرک از شورای تحقیقات نروژ / ماری Skłodowska - کوری اقدام ، و با شور و هیجان در حال برنامه ریزی انتقال خود به کمبریج ، انگلستان ، به مدت دو سال است. ماریانا دکتری خود را در مدت کوتاهی از سه سال به پایان رساند و ضمن نگارش پایان نامه دکترای خود ، تعداد کمی مقاله نوشت و منتشر کرد. در این پست ، وی توضیح می دهد که چرا این یک استراتژی مفید برای افرادی است که "کتاب بزرگ" را می نویسند. ماریان را می توان در uio.academia.edu/MarianneHemEriksen و www.mariannehemeriksen.com یافت .

صادقانه بگویم ، این کاملاً تصادفی بود که من هنگام نوشتن پایان نامه به انتشار مقالاتی پایان دادم. اینگونه شروع شد: من دوره آموزش دکتری عالی نوردیک را برای داوطلبان باستان شناسی به نام گفت و گوها با گذشته گذراندم . به عنوان یک الزام ، کلیه داوطلبان دکتری که در این دوره شرکت می کنند در این دوره از مدارس شرکت می کنند و بر اساس تحقیقات مداوم خود ، مقالات را تهیه می کنند.

من چند ماه در دوره دکترا شرکت کردم که اتفاقاً یکی از کنفرانس ها سردبیر یک مجله معتبر باستان شناسی بود. مقاله من به شکلی خشن بود - من فقط چهار یا پنج ماه با دکترای خود کار کرده بودم - اما حاوی هسته اصلی ایده های اولیه است که به مجموعه اصلی یافته های دکتری من تبدیل می شود.

من لحظه ای که این استاد خاص من را کنار می گذارد ، هرگز فراموش نمی کنم و کیف پول و کیف کارت ویزیت را از آن جدا کردم. در حالی که کارت خود را بیرون می کشید ، او به مواردی گفت: - می دانید ، من واقعاً از مقاله شما لذت بردم ، و فکر می کنم شما باید در مورد انتشار آن به عنوان مقاله فکر کنید.

یک نشریه؟  - پیشنهادی که نمی توانید رد کنید.
یک نشریه؟ این پیشنهادی است که نمی توانید از آن امتناع کنید.

قبل از آن لحظه حتی به من امکان انتشار مقاله در هنگام نوشتن پایان نامه را هم زده نشده بود. با این حال ، من سردبیر را به قول او ، با استفاده از ماه های تابستان بعدی برای بدست آوردن اولین تلاش برای یک مقاله ژورنالی ، که بلافاصله پس از اجرای آن به سرپرستی خود ارسال کردم ، بلافاصله ارسال کردم.

به طور طبیعی ، این یک نبرد سربالایی از آنجا بود. احتمالا، ویرایشگر بود واقعا انتظار نمی رود یک مقاله کاملا تا به زودی. می توانم تصور كنم كه هیئت تحریریه با دانستن اینکه من یک پژوهشگر شغلی خیلی زود هستم ، به من اتاق جادوگری داد . در هر صورت ، مقاله به بررسی نظری می پردازد. من هنوز فکر می کنم در مورد برخی از نظرات داوران در مورد آن مقاله. با این حال ، پس از کار سخت و بازنگری های سخت ، من توانستم این قطعه خاص را در سال دوم دکترا منتشر کنم.

و به صورت گذشته نگر ، ممکن است این مهمترین کاری باشد که من در دوره دکترا انجام دادم. انتشار آن باعث افزایش اعتماد به نفس می شود که می تواند در سفر طولانی مدت و تنهایی مقاله نویسی بسیار مورد نیاز باشد. اشاره ای به مبالغ گسترده ای که از این تجربه آموخته ام و پاداش های افزایشی نیستم.

دو سال گفتن "بله"

واقعاً ، انتشارات از همان اصلي كه من براي هر جنبه ديگر از تحقيقات دكتراي خود استفاده كردم ، سرچشمه گرفت: بله به همه فرصت ها بگو .

البته ، این توصیه ای بسیار خطرناک است. شما باید محدودیت های خودتان را بدانید ، و نقاط قوت و ضعف خود را در کجا قرار دهید تا بتوانید از این توصیه استفاده کنید. همچنین شما باید بتوانید بین یک فرصت واقعی و کلاهبرداری / سوء استفاده تفاوت قائل شوید.

با این حال ، برای دو سال اول دکتری ام ، سعی کردم به هر فرصتی واقعی که بوجود آمد گفت بله باشد. این بدان معناست که من یک کنفرانس بین المللی را برپا کردم ، براساس مراحل کنفرانس ، یک پیشنهاد کتاب را نوشتم و ارسال کردم ، اولین ویراستار این کتاب بود ، به تعدادی کنفرانس ملی و بین المللی رفتم ، جلسات سازماندهی کردم ، در یک مجموعه تلویزیونی باستان شناسی و غیره شرکت کردم. ، و غیره….

... و یک سال گفتن نه

نه ، دکتر شماره 
این شماره دکتر است

و البته نکته مهم گفتن بله نیز یادگیری چگونگی گفتن نیست.

سال پایانی ، من هر چیز غیر ضروری را برای حک کردن وقت و مکان برای به پایان رساندن نوشتن قطع کردم. در نتیجه من گفتم "نه". و بعد از اتمام دوره دکترا ، من درباره آنچه می گویم بله ، بیشتر انتخاب می کنم ، زیرا پایه ای از تجربه را بدست آورده ام و می توانم از پس آن برآمدم که در هر قطار عبوری پرش نکنم. من بیشتر در مورد آنچه من خوب در و آنچه که من در بدبو، چه ارزش انجام و نه کم، آنچه من می دانم لذت بردن از انجام.

من واقعاً از این پست وبلاگ اخیر در مورد ایجاد "کمیته خیرین" ، مجموعه ای از مشاوران معتبر قدردانی کردم که می توانند به شما در تصمیم گیری در مورد فرصتهایی که باید دنبال کنید و کدام یک از آنها را باید رد کنید ، قدردانی کنم .

 مزایای افزایشی

درنهایت ، من پنج مقاله در کنار دکترا نوشتم که سه مقاله از آنها را منتشر کردم. (یکی هنوز تقریباً سه سال پس از ارسال (!) در مطبوعات است ، و دیگری هنوز هم در کشو به شکل پیش نویس است ، منتظر است که دوباره احیا شود).

از مهمترین درسی که آموختم اینها بود:

چگونه با انتقاد کنار بیاییم
بررسی همکار چگونه است
نحوه تغییر ساختار متن از ابتدا
چگونه به گزارشات داور پاسخ دهیم
نحوه نوشتن استراتژیک است: من سعی کردم درمورد برنامه ریزی های بعدی بنویسم ، فقط درمورد موضوعاتی که برای دکترا قابل توجه است ، بنویسم که در آن می توانم از متنها به عنوان فصلها ، پاراگرافها یا "تکه های" پایان نامه استفاده مجدد کنم.
و مزایای افزایشی اینها بود:

دید پروژه من
فرصت های جدید برای انتشار
دعوت به کنفرانس ها و کارگاه های آموزشی (هنوز هم ادامه دارد!)
بررسی کیفیت تحقیق من قبل از ارائه دکتری
یادگیری نحوه ارائه و تقویت استدلالهای من
درنهایت ، سابقه انتشار من واجد شرایط دریافت اسناد و مدارک پست شد
 تحقق امتیاز

من اولین کسی خواهم بود که تصدیق کنم که این استراتژی برای همه آسان نخواهد بود. چندین فاکتور ساختاری وجود دارد که این امر را ممکن می سازد: با آمدن از اسکاندیناوی ، در دانشجویان دکترا امتیاز قابل توجهی وجود دارد که جزء دانشجویان محسوب نمی شوند بلکه بعنوان بخشی از کارمندان استخدام می شوند. این نه تنها به طور متوسط ​​، حقوق مناسب و معقول ، بلکه شکل های دیگری از حمایت مادی و غیرمادی ، به عنوان مثال پشتیبانی اداری ، امکانات مالی ، و من استدلال می کنم ، مزایای روانشناسی است ، بدانید که شما برای انجام تحقیقات دکتری خود استخدام شده اید.

علاوه بر این ، موسسه من به داوطلبان دکتری اجازه می دهد تا در پایان نامه خود از مطالب منتشر شده در نشریات خود استفاده کنند. دانشگاه های مختلف برای این امر قوانین مختلفی دارند ، بنابراین اطمینان حاصل کنید که آیا دانشگاه شما به شما اجازه می دهد از این طریق سرقت ادبی کنید. (من یک بار با یک دانشجوی دکترا از یک موسسه انگلستان روبرو شدم که اجازه انتشار هیچ چیزی در رابطه با دکترا را نداد ، اما انتظار می رفت مقالات خود را در کنار دکترا منتشر کند. او احساس می کرد که نسبت به این کار احساس ناراحتی می کند.)

با این وجود ، امتیاز همچنین می تواند یک کوسن راحتی باشد - عدم انگیزه برای کار سخت و تعیین اهداف جسورانه.

 راندن

نهایتا انجام دکترا برای من به هر حال درباره شور و شوق واقعی است. من فکر می کنم انجام چنین پروژه ای بدون علاقه زیاد به موضوع و همچنین یافتن لذت در کارهایی که انجام می دهید تقریبا غیرممکن است.

گفتن بله به همه فرصت ها این است که جرات جابجایی در خارج از محدوده راحتی را داشته باشید ، خود را به چالش بکشید و شانس خود را بدست آورید.

همه چیز موفق نخواهد شد. ممکن است مقاله شما رد شود مقاله کنفرانس شما ممکن است شلوغ باشد. با این حال ، کسانی که به هیچ وجه شانس ندارند مطمئناً به جایی نخواهند رسید.

پس از همه ، چه چیزی برای از دست دادن دارید؟

 

 

این را به اشتراک بگذارید:

+ نوشته شده در  سه شنبه 19 آذر 1398ساعت 4:05  توسط خانم یزدانی 

تخیل و "مصاحبه"

بسیاری از شما ممکن است اکنون کار میدانی خود را شروع کنید. و حداقل برخی از شما مصاحبه انجام می دهید.

IMG_0409

این یک کلمه جالب است - "رفتار". یک تعریف از رفتار صرفاً "سازماندهی و انجام" است ، بنابراین سازماندهی و انجام مصاحبه - و این احتمالاً به معنای متون روش تحقیق است که می گویند مصاحبه "انجام" می دهد. معنای دیگر رفتار عبارت است از "هدایت یا هدایت" شخصی - در انجام یک تور با راهنما. و این معنا اغلب در مصاحبه تحقیق کاربرد دارد زیرا می خواهید فرد را از طریق مجموعه موضوعات ، شاید حتی سؤالاتی که قبلاً تعیین کرده اید راهنمایی کنید. معنای دیگر "رفتار" - روشی که شما با خود رفتار می کنید - در مصاحبه نیز وجود دارد. شما باید روی رفتار خودتان تمرکز کنید - نحوه انتخاب مکان و زمان مصاحبه ، نحوه معرفی خود ، چگونگی احساس مصاحبه شونده احساس آرامش و راحتی و غیره.

این امور مربوط به رفتار ، همه ملاحظات مهم در مصاحبه است. شما باید در مورد آنها فکر کنید. من می گویم که آنها لازم هستند - اما به سختی کافی. به نظر من توجه بیش از حد روی تکنیک و کلیه موارد احتیاطی در مورد مصاحبه بدان معنی است که گاهی اوقات این واقعیت که مصاحبه مکالمه بین دو نفر است ، فقط لغزنده است.

مصاحبه خیلی بیشتر از مجموعه ملاحظات فنی و اخلاقی است. مصاحبه فرصتی است برای یک محقق برای گوش دادن - و تصور کردن. ماکسین گرین محل شروع مصاحبه را خلاصه می کند:

اگر دیگران مایل هستند سرنخهایی به ما بدهند ، می توانیم به طریقی از چشم غریبه ها بگردیم و از گوش آنها بشنویم. این به دلیل ظرفیت های شناختی ما است. تخیل همان شخصی است که به ما اجازه می دهد به واقعیت های جایگزین اعتبار بخشیم. ( گرین ، 1995 ، ص 3 )

بنابراین ، طبق گفته گرین ، مصاحبه فرصتی برای تصور واقعیت ها و تجربیات شخص دیگر است. چگونه است که آنها ، زندگی ، عقاید ، اعتقادات و درک آنها را داشته باشند؟ این منطق چه چیزی را بیان می کند و انجام داده چیست؟ چگونه می گویند آنچه می گویند گسترش یافته و چالش هایی را که شما قبلاً "می دانید" دارید؟

گرین خاطر نشان می کند که انجام تمرین تخیل در مصاحبه ها صرفاً به صورت تعطیل اتفاق نمی افتد - در تحلیل. در اینجا و اکنون تعامل انسان اتفاق می افتد. در حال حاضر  و بین مصاحبه شونده و مصاحبه شونده است که ابتدا معنایی ایجاد می شود. بنابراین یک مصاحبه مهمتر از همه در مورد گوش دادن بسیار دقیق و پاسخ دادن به سه چیز است - چه گفته می شود ، چه گفته نشده است و سکوت.

بنابراین این خطر وجود دارد. اگر با لیستی از سؤالاتی که باید پوشش دهید مصاحبه کنید و سپس واقعاً در تلاش برای به خاطر سپردن ترتیب سؤالات و آنچه نمی توان از آن خارج شد ، متمرکز شوید ، پس از آن مصاحبه به صورت سؤال و سؤال ادامه خواهد یافت. . شما آنقدر متمرکز خواهید شد که فرد مصاحبه شونده باید پاسخ دهد ، بنابراین ممکن است نتوانید چیزی را که واقعاً مهم است بشنوید.

(شما همچنین ممکن است کور و ناشنوا باشید به طریقی که مکالمه را هدایت می کنید - راه هایی که شما راهنمایی می کنید و رهبری می کنید - به جای اینکه به خود مکالمه اجازه دهید یک مسیر را از طریق دستور کار خود ایجاد کند. متأسفانه وقتی خیلی زیاد رهبری می کنید ، متاسفانه فقط بعد از بررسی پرونده ، می توانید راه های خاموش کردن و بسته کردن بخش هایی از گفتگو را که ممکن است مهم باشد ، ببینید.)

مرا به اینجا افراط کنید. بگذارید کمی تجربی درباره آنچه که رویکرد فراتر از تکنیک برای مصاحبه به معنای آن است صحبت کنم.

در اینجا یک عصاره کوچک از مصاحبه گروه تمرکز با افراد ده ساله ارائه شده است. این مصاحبه مربوط به یک پروژه هنری بود که آنها در آن شرکت کرده بودند. دو مصاحبه کننده بزرگسال - من یکی بودم و همکار طولانی مدت کریس دیگر - اجازه دادیم این سرگردان ادامه یابد ، ما دخالتی نکردیم. و بعد این اتفاق افتاد ...

کودک 1: وقتی شلوغ است و ساکت است ، واقعاً احساس جادارتر می کند اما وقتی شلوغ است و پر سروصدا است احساس ناراحتی می کنید.

کودک 2: گرفتن ایده های خود بر روی کاغذ دشوار است زیرا مردم فریاد ایده های خود را می گیرند و دشوار است که دوست داشته باشید خودتان فکر کنید ...

کودک 3: و شما ممکن است به چیزی مانند فکر کنید ، چیزی مانند پاییز بگویید و دست خود را بالا بکشید و سپس شخص دیگری بگوید "برگ" و شما به فکر برگ و فکر خواهید بود و می روید دوباره دست خود را بالا بکشید. و کسی مانند "گل" خواهد گفت و به شما خواهد آمد و می گوید "چرا دست خود را بالا نبردی و چیزی نگفتی؟" و من مثل این هستم که "من می خواستم برگ بگویم اما آنها قبلاً گفته اند" برگها".

فرزند 1: اگر كسی آرام را دوست داشته باشد بنابراین احساس جادارتر و دوست داشتنی كند ، وقتی صدای سر و صدایی از بین می رود و چیزهایی را دوست دارید و مانند گوشه گوشه مانند آن هستید و همه آن بلند و پر سر و صدا است ، من آن را دوست ندارم.

کودک 3: من آن را دوست دارم وقتی که شما فقط می توانید به هر کجا که می خواهید بروید فرار کنید ...

از آنجا که این دو با دقت گوش کرده بودیم ، توانستیم ، همانطور که بچه ها صحبت می کردند ، تصور کنیم که چه چیزی باید در کلاس باشد که مایل به صحبت کردن باشیم ، اما نداشتن چیزی برای گفتن وقتی نوبت شماست. ما با سؤال معلم توانستیم احساس شلوغی از سر و صدا ، همسالان را تصور کنیم. ما توانستیم احساس آرامش و تمرکز بیشتری را که همراه با فعالیتی است که با دیگران به طور مشابه متمرکز و کار می کنند تصور کنیم.

از آنجا که ما با دقت گوش می دادیم ، در همان زمان توانستیم این نظرات را دنبال کنیم. ما به سادگی با پرسیدن نمونه های بعدی ، به آرامی تجربه های کودکان را دنبال کردیم. این منجر به بحث و گفتگوی پر جنب و جوش در مورد انواع مختلف دروس شد. سپس این گفتگو به پروژه هنری بازگشت ، که به نظر می رسید ، نمونه بارز این کودکان از کلاس "جادار" کلاس بود. بعید است اگر ما به لیست مجموعه ای از سوالات گیر کرده بودیم و مضطرب می شدیم وقتی که به نظر می رسید گروه تمرکز ما از پیست خارج شده است ، بعید است که ما از این موارد شنیده باشیم. درعوض ، با گوش دادن و در لحظه صحبت و تصور اینکه گوش می دهیم ، چیزی شنیدیم که برای ما بسیار مهم بود - معادله کار جمعی و بسیار متمرکز با حس باز بودن و جادار بودن.

از آنجا که ما با دقت گوش می دادیم ، ما همچنین قادر به تصور برخی از فرایندهای اجتماعی بزرگتر که تولید این تجربیات بود ، هستیم. ما می توانیم انواع روش های تدریس را که به طور عادی احساساتی را از کار می اندازد ، کم صدا و کم تحرک به وجود می آوریم در نظر بگیریم. ما می توانستیم و با پیوند بین شیوه های تدریس و حواس و بدن در کلاسها پیگیری کنیم - تا حدودی با تمرکز روی باز بودن و تا حدی با جستجوی مواردی که کودکان احساس می کنند در بدن دچار کمر جسمی شده و در قالب سؤال و پاسخ از درس معمول سکوت می کنند. این برای ما واقعاً مهم بود تا درک جدیدی از روشهای تولید "ورود / طرد" با رویکردهای نسبتاً استاندارد تدریس تولید کنیم.

بنابراین - این مثال برای مصاحبه چیست؟ خوب این مصاحبه‌كنندگان خوب ، با استفاده از تصورات و همدلی ، گفتگو را باز می كنند و سپس موضوع را تقریباً یکپارچه دنبال می كنند. می توانید این نوع مصاحبه بی دردسر را گاهی در تلویزیون مشاهده کنید و آن را از طریق رادیو بشنوید. اگر محققان باتجربه تری را در محل کار مشاهده می کنید ، می بینید که آنها با سهولت ظاهری ، با حداقل مشکل ، اطلاعات مورد نظر خود را دریافت می کنند - و علاوه بر این - بیشتر. این سهولت سطح ، به کار واقعی عاطفی و تخیلی و عاطفی که در حال انجام است اعتقاد دارد.

اما این نوع مصاحبه تخیلی همدلانه چیزی نیست که به طور طبیعی اتفاق بیفتد. این تمرین می کند تمرکز بر آنچه گفته می شود - همزمان با حفظ موضوعات مهمی که می خواهید پوشش دهید و پاسخ دادن به آنچه گفته می شود - با گذشت زمان چیزی است که باید آموخته شود. فوراً نمی آید.

اگر تازه وارد مصاحبه می شوید این فکر ترسناک است و اگر مصاحبه ها زیاد است ، برای تحقیقات شما بسیار مهم است. خوب ، ناامید نشوید. یک راه حل وجود دارد اگر قصد دارید مجموعه مصاحبه ها را شروع کنید ، در صورت امکان چندین بار آنها را در مورد عزیزان و دوستان خود امتحان کنید تا مطمئن شوید که دستور کار خود را می دانید و به این ترتیب نتیجه نمی گیرد. به شخصی که مصاحبه می کنید با ذهن ، حواس و احساسات خود پاسخ می دهید.

یاد آوردن. مصاحبه‌شدگان شما راست نیستند و در حال ساخت تنفس داده هستند. مصاحبه را به عنوان یک مکالمه و فرصتی برای تصور کردن رفتار کنید و هیچ وقت نمی دانید چه نتیجه خواهد گرفت.

+ نوشته شده در  سه شنبه 19 آذر 1398ساعت 4:05  توسط خانم یزدانی 

تعامل عمومی مجدداً - در مقطع دکتری

جکی بارکر دانشجوی سال دوم دکترا در دانشگاه غرب انگلستان (UWE) است. تحقیقات وی درمورد درگیری بیمار و عموم (PPI) در یک شبکه بهداشتی انجام شده است. وی در این پست وبلاگ ، تجربه خود را در زمینه مشارکت یک عضو عمومی در طراحی و اجرای تحقیقات دکترای خود ارائه می دهد. او به عنوانopsologist توییت می کند.

 محققان دکترا فرصتی هستند تا تغییری را که Patter در مورد چارچوب (دوباره) چارچوب تعامل عمومی در مورد آن ایجاد کرده است ، ایجاد کنند . آرزو این است که مردم را با تلافی ، گفتگو ، بحث و پژوهش متقابل درگیر کنیم . فکر می کنم راهی دارم ، زیرا من آن را در مقطع دکترا امتحان می کنم.

در سلامتی از اصطلاح درگیری استفاده می کنیم ، یعنی "تحقیقاتی که توسط اعضای جامعه انجام می شود" به "،" درباره "یا" برای "آنها." ( INVOLVE *). انتظار می رود محققان این زمینه هم با مطالعه مشارکت عمومی و هم درگیر کردن عموم در آن مطالعه ، صحبت را انجام دهند. تحقیقات مربوط به مشارکت عمومی در مورد چگونگی انجام موفقیت آمیز با یکدیگر موافق است: مردم را به صورت زودهنگام و از هر طریق با نقش واضح درگیر کنید. بنابراین ، هنگامی که در اولین جلسه ما ، سرپرستان من مشارکت مردم را برای تهیه لیست دکتری من قرار دادند ، تصمیم گرفتم از شواهد برای موفقیت هرچه بهتر استفاده کنم.

راهی که من این کار را کردم با داشتن یک مشاور عمومی است ، بیایید او را نیک بنامیم. آنچه در زیر می آید ، شرح این است که چگونه من و نیک با هم ، به روش کوچک خودمان ، سعی کرده ایم تا این تصورات متقابل ، مکالمه و تحقیقات متقابل را تصور کنیم.

مرحله 1 - من فکر کردم که این دکترای من است؟

اگر اسم من در گواهینامه باشد (و امیدوارم که اینگونه باشد) ، پس چگونه می توانم از کنترل طراحی و اجرای تحقیقات خود دست بردارم و آن را با مردی در خیابان به اشتراک بگذارم؟ البته این سوال اشتباه است. من قبلاً کنترل تحقیقاتم را با سرپرستان ، شرکت کنندگان و سرمایه گذار در اختیار دارم. در اکثر موارد ، داشتن یک مشاور عمومی یک ضرر اضافی کنترل است. توصیه من؟ خورد آن را

مرحله 2 - پیدا کردن عمومی جو نیک

از یک طرف مردم همه جا هستند. از طرف دیگر ، یافتن هر کسی که علاقه مند باشد فقط پایان نامه من را بخواند ، یا در تحقیقات من شرکت نکند بلکه در این زمینه مشارکت داشته باشد به نظر می رسد یک سفارش بلند. شما فقط نمی توانید خیابان ها را ترجیح دهید. شما باید به جایی بروید که عمومی و علاقه مند در آن حضور داشته باشند. سپس ببینید که آیا هر یک از آنها می خواهد قدم بعدی را برداشته و درگیر شود. خوش شانس بودم. من به یک باشگاه ژورنال مشارکت عمومی در UWE تعلق دارم . هر ماه دیگر ، همه افراد علاقه مند به تحقیق PPI مقاله ژورنال مربوطه را می خوانند و برای بحث در مورد مقاله ، ساندویچ های خود را جمع می کنند. از عموم دعوت شده است. و برخی از آنها در واقع آمده اند. دانشگاه شما احتمالاً فعالیت نامزدی را انجام می دهد. برو شخصی را برای پیوستن به شما جذاب کنید.

مکالمات منظم می توانند بسیار روشن کننده باشند
مکالمات منظم با نیک عمومی می تواند بسیار روشن کننده باشد

مرحله 3 - آیا ما "simpatico" هستیم؟

من این کلمه ایتالیایی را به معنای همجوشی بودن و چیزی در مورد توانایی درک یکدیگر می دانم. ژورنال کلاب در UWE یک انجمن بحث و گفتگو است. من از برش فشرده نیک خوشم آمد. وی در استدلالهای خود به فیلسوفانی که من از آنها نشنیده بودم ، اشاره کرد و دیدگاههایی را ارائه داد که من قطعاً با آنها موافق نبودم. اما او همه این کارها را با طنز خشک انجام داد که می دانستم می توانم با آن کار کنم. غوطه را برداشتم و بعد از آن او را برای قهوه دعوت کردم.

مرحله 4 - شرح شغل (توافق متقابل ، متقابل)

برای اولین سوال تاریخ قهوه خود آماده باشید: آنچه می خواهید من انجام دهم چیست؟ همچنین ، تمام جواب ها را نداشته باشید. دکتری یک تلاش (حداقل) 3 ساله است. شما می خواهید که مشاور شما دوره را بماند. مزایا باید هر دو روش را کاهش دهد. معلوم شد که نیک می خواهد فرایند تحقیق را بهتر درک کند. او می خواست برخی از چیزهایی که برای یادگیری لازم داشتم را یاد بگیرم. گاهی اوقات هر دو می خواهیم همان ایده را کشف کنیم و این کار را با هم انجام می دهیم ، از طریق ایمیل و به صورت حضوری بحث می کنیم. همچنین نیک مهارت هایی برای ارائه داشت. او خودش یک نویسنده است و همین امر او را به یک خواننده اثبات عالی تبدیل می کند. او یک مورخ است و در مناطقی که من هرگز آنها را لمس نکرده ام ، بسیار خوانده است. ما دائماً توصیه های خواندن را تبادل می کنیم. نیک می تواند چیزی را به هر محقق ارائه دهد (حتی کسی که کرم های خاکی را مطالعه می کند - مثال او). اما برای تحقیقات من ، او چیزهای بیشتری را ارائه می دهد نیک فقط به دلیل علاقه مند به مشارکت عمومی در ژورنال کلاب نبود. او همچنین یک رهبر بیمار است که پیشنهادی برای یک قطعه از تحقیقات بهداشتی کاربردی پذیرفته شده دارد. او در حال همکاری با محققان بالینی و پزشکان در زمینه مرور ادبیات است تا از طراحی یک کارآزمایی کنترل تصادفی (RCT) مطلع شود. همانطور که می گوید ، "او با اشتیاق به یک مفهوم متعهد استمشارکت بین شهروندان فعال و کسانی که هر دو محصول و خدمات طراحی و تولید می کنند ، در بخش های دولتی و خصوصی. "

مرحله 5 - چای (من) یا یک Americano (نیک) و کیک هر 6 هفته یکبار

البته ، ما توضیحات شغلی رسمی را ننوشتیم. اما من بحث ما را جلب کردم و خلاصه آن را از طریق ایمیل ارسال کردم. ما توافق کردیم که در مورد غذا و نوشیدنی ملاقات کنیم: بحث و گفتگوهای ما بیشتر از یک ملاقات مهم و رسمی با یک دوست مهم چت است. ما سعی می کنیم هر 6 هفته یکبار ملاقات داشته باشیم و سالن ها آزادانه در بهترین کافه های غرب واقع شوند. اگر می خواهم نیک هر چیزی را مرور کند ، تا آنجا که ممکن است به او توجه می کنم. وقتی اظهار نظر می کند ، اثبات می کند ، او استدلال من را نقد می کند (من از رئالیسم انتقادی استفاده می کنم ، او هوادار پدیدارشناسی است) و او در مورد سبک نوشتن من پیشنهاداتی می دهد: این یک بررسی کامل و کامل است.

سقوط؟

برای من ، به سختی وجود دارد. یک جلسه دیگر برای سازماندهی برنامه ریزی کمی بیشتر مورد نیاز است. صدای دیگری که باید در نظر بگیرد. انتقاد بیشتر برای به دست آوردن.

مزایا؟

بررسی اخلاق من از طریق پرواز انجام شد - اطلاعات مربوط به شرکت کنندگان من قبلاً توسط یک عضو واقعی جامعه مورد بررسی و بررسی قرار گرفته است. دسترسی من پدیدارآمیز است زیرا نیک اغلب از اتصالات و دانش درون خود استفاده می کند و برای من مقدمه می کند. آنچه را که فکر می کنم پیش از جلسات سرپرست و به جای کسل کردن خانواده ام انجام می دهم ، کلام می کنم. من دسترسی به (حداقل) دو بار خواندن من انجام می دهم زیرا نیک هر کاری را که فکر می کند مفید است ، می گیرد. شوخی می کنیم ، یک فنجان داریم و شاید اگر چیز زیادی وجود دارد کیک دیگری پیدا کنیم. من یک تبدیل کننده هستم

منابع

* INVOLVE ، 2015 دخالت عمومی در تحقیق چیست؟ موجود از: http://www.invo.org.uk/find-out-more/what-is-public-involvement-in-research-2/ [دسترسی به 07 مه 2015].

Brett، J.، Staniszewska، S.، Mockford، C.، Herron-Marx، S.، Hughes، J.، Tysall، C. and Suleman، R. (2014) نقشه برداری از تاثیر درگیری بیمار و عمومی بر سلامت و تحقیقات مراقبت های اجتماعی: یک بررسی منظم. انتظارات سلامت: یک مجله بین المللی مشارکت عمومی در مراقبت از بهداشت و سیاست های بهداشتی . 17 (5) ، صص 637-650.

تصویر: هانس شیلینگ ، تصویرگر (آلمانی ، فعال 1459 - 1467)؛ Diebold Lauber ، Illuminator (آلمانی ، فعال 1427 - 1467) ، Josaphat and King Avenir in Conversation ، الساتیان ، 1469 ، جوهر ، شستشوی های رنگی و رنگهای معتدل روی کاغذ ، برگ: 28.6 x 20.3 سانتی متر (11/4 x 8 in). ) ، خانم لودویگ شانزدهم ، مردمی. 196. بانک موزه گتی دسترسی آزاد.

 

 

+ نوشته شده در  سه شنبه 19 آذر 1398ساعت 4:04  توسط خانم یزدانی